«بنام خدا»
متن زیر برگرفته از کتاب “سرداران آتش” نوشته سردار شهید یزدانی است و به زندگی نامه و حوادث مهم عمر پر برکت سردار شهید حسن شفیع زاده پرداخته است.
الف)زندگینامه
شهید حسنشفیعزاده در مردادماه 1336 در خانوادهای مذهبی در محله لیل آباد تبریز متولد و تحت تربیت پدر و مادری مومن متدین و مقلد امام خمینی پرورش یافت. در سال 1342 تحصیلات ابتدایی را در دبستان شفق آغاز و در سال 1348 همزمان با ورود به دوره متوسطه سایه مهر پدر از سرش كوتاه شد. ایشان چون فرزند ارشد خانواده بود در این مقطع با روحیات شجاعانه و مردانگی اش عملاً غمخوار مادر فداكار و خانواده دلسوز خود گردید و به ایشان در اداره امور منزل كمك و با این كار بخشی از كمبود پدر در خانواده را جبران میكرد.
دوره تحصیلات متوسطه را كه در دبیرستان امیرخیزی تبریز شروع كرده بود در خردادماه سال 1354 در رشته علوم طبیعی به اتمام رسانده و موفق به اخذ دیپلم گردید. حسن در دوران تحصیل دانش آموزی با وقار، محجوب، مؤدب و كوشا بود و همواره سعی میكرد تكالیف دینی خود را انجام دهد. از كودكی در مجالس دینی و خصوصاً برنامه های سوگواری حضرت سید الشهداء«ع» حضور یافته و عشق خدمت گذاری به آستان امام شهیدان در عمق وجودش ریشه دوانید و در ایام محرم به پذیرایی از عزاداران در مساجد میپرداخت.
با اینكه در آغازدوران نوجوانی از نعمت پدر محروم شده بود ولی مادرش او را طوری تربیت كرده بود كه در همان سنین نوجوانی عاری از هرگونه اخلاق و اعمال كودكانه بود و مثل مردان بزرگ رفتار میكرد.
دوران نوجوانی و تحصیلات حسن با همه فراز و نشیب هایی كه در زندگی شخصی و خانوادگی اش بوجود آمده بود سپری گردید و در بهمن ماه سال 1355 به خدمت سربازی رفت. دوره آموزش نظامیرا در پادگان عجب شیر گذراند و سپس با اخذ سردوشی دوران خدمت خود را در پادگان ارتش در تبریز گذراند.
دوران خدمت سربازی حسن مصادف با آغاز حركت های مردمیو انقلابی ملت مسلمان ایران بود و ایشان در این مقطع كه به بركت روحیات مذهبی، پشتكار، شجاعت، روشن بینی، آگاهی های اجتماعی و از همه مهمتر ارتباطاتی كه با علماء دینی داشت توانست با تحلیل درست و روشن بینانه راه حق را تشخیص و منشاء بركات و خیرات زیادی در محیط و محل خدمت خود در ارتش شود.
در یگان خدمتی حسن فقط جز او چهار نفر دیگر دیپلم داشتند و بقیه بی سواد یا كم سواد بودند لذا فرمانده گروهان كه او را جدی تر و فعالتر از بقیه میبیند بعنوان منشی گروهان انتخاب میكند. حركات، برخوردها و روحیات پرجاذبه حسن موجب جلب اعتماد و علاقه زیاد فرمانده گروهان به او میشود و ایشان با زرنگی خاص خود از این فرصت استفاده و در كنار وظایف جاری و سازمانی خود یك كلاس عقیدتی با محتوای خداشناسی برای سایر سربازان ترتیب داده و مبادرت به نشر و تبلیغ معارف اسلامیمیكند كه این كار در ارتش زمان طاغوت یك كار بزرگ و ارزشمند تلقی میشود. همچنین حسنشفیعزاده با كمك فرمانده گروهان خود نمازخانه پادگان را آماده و سربازان و هم قطاران خود را به ادای این فریضه الهی تشویق و ترغیب میكند و شخصاً به سوالات شرعی آنها جواب و فضای معنوی را در یگان خدمتی خود فراهم میكند.
در سال 1357 كه انقلاب اسلامیاوج میگیرد حسن با درك بالایی كه داشت متوجه مسئولیت خود شده و لذا روشنگری را بین هم دوره های خود شروع میكند. او در داخل و خارج پادگان به تهیه و پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی پرداخته و مخفیانه شعارهای انقلابی را بر روی در و دیوارهای پادگان مینویسد و با شناسایی یك راه مخفی به خارج پادگان در مواقع مختلف از پادگان خارج و با تعویض لباس در جمع راهپیمایان در شهر تبریز برعلیه طاغوت حضور مییابد. در همین ایام با برقراری ارتباط با آیت ا… مدنی و آیت ا… دستغیب كه در آذربایجان از طرف رژیم شاه تبعید بودند از آنان الهام میگیرد.
با جدی تر شدن برخوردهای رژیم طاغوت بامردم، حسن به منظور اجرای دستور امام كه خواسته بودند سربازان پادگانها را ترك كنند ایشان مخفیانه به حضور آیت ا… مدنی رسیده و از ایشان كسب تكلیف كه ایشان توصیه میكنند « اگر با اسلحه فرار كنید اشكال ندارد اما بدون اسلحه فرار نكنید چون ما به شما احتیاج داریم» . لذا حسن ضمن گذراندن دوران خدمت مترصد حركت های موثر در مواقع حساس در ارتش میشود كه یكی از آنها طراحی عملیات برای مقابله با عمال رژیم شاه به هنگام هجوم به منزل آیت ا… مدنی میباشد كه به اتفاق تنی چند از دوستان خود آنرا برنامه ریزی میكند اما چون سیستم ‹ ضد اطلاعات› ارتش آن را كشف میكند لذا حسن را از پادگان تبریز به پادگان مرند تبعید میكنند و عملاً محدودیتهایی برای او بوجود میآید. اما حسن به هر صورت و با عناوین مختلف در دوران اوج گیری انقلاب به تبریز آمده و در آستانه پیروزی انقلاب در یك گروه مسلح كه بطور مخفیانه و زیرزمینی در تدارك سلاح و مهمات و برنامه ریزی حركت های مسلحانه به نفع انقلاب بودند عضو و فعالیت میكند.
یكی از كارهای موثر ایشان در این مقطع گزارش اخبار و وضعیت درون پادگان محل خدمت به مسئولین محلی انقلاب در بیرون بود به هرصورت خدمت سربازی ایشان در حالی كه خدمات، فعالیتها و اقدامات فرهنگی و اطلاعاتی بسیار ارزشمندی برای حركتهای انقلابی مردم در محل خدمت انجام داد در 16 بهمن ماه 1357 به پایان رسید و این زمان درست یك هفته قبل از پیروزی شكوهمند انقلاب اسلامیدر 22 بهمن 1357 بود كه ایشان بلافاصله با خیالی آسوده به میان همرزمان و دوستان بازگشته و برنامه های آینده خود را برای حضور در صحنه های دفاع از انقلاب اسلامیپیشبینی میكند.
در روزهای 21و22 بهمن ماه 1357 حسن كه از تجربیات ارزشمندی برخوردار بود و نیز با شناختی كه از وضعیت پادگانهای ارتش داشت در حالی كه درب پادگانها به روی مردم باز شده و احتمال سرقت و غارت سلاحها و مهمات جنگی توسط عناصر ضد انقلاب و افراد ناصالح وجود داشت با تدبیری ارزشمند مبادرت به جمعآوری سلاح كرده و با كمك تعدادی از دوستان، مردم و دانشجویان حزب الهی گروه مسلحی را تشكیل و ضمن جلوگیری از افتادن سلاحها بدست ضدانقلاب مبادرت به دستگیری ساواكیها و ضدانقلابیون نموده و آنها را تحویل مراجع قضائی انقلابی میدهند.
همچنین در روزهای اول انقلاب كه خطر هرج و مرج وجود داشت حسنشفیعزاده با تدبیر خود در مسجد آیت ا… انگجی برای عده ای از برادران عاشق ولایت و انقلاب، كلاسهای آموزش نظامیترتیب داد و سپس به همراه تعدادی از مدافعان راستین انقلاب گروه « سپاه توحیدی» تبریز را پایه ریزی كرد كه بعدها با تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامیتبریز این گروه مسلح در آن ادغام شد.
ب)ورود به سپاه و حضور در عملیات پاكسازی آذربایجان
با تشكیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامیحسن نیز با شور وافر خود وارد این ارگان انقلابی تازه تاسیس شد و ضمن عضویت در آن بعنوان یكی از بنیانگذاران سپاه تبریز سلاحها و امكاناتی را كه از روزهای اول انقلاب در اختیار داشت به سپاه منتقل و هسته مسلح اولیه سپاه تبریز را بوجود آورد و خود با سمت مسئول عملیات این ارگان به منظور ایجاد امنیت و ثبات انقلاب و نیز مقابله با ضدانقلاب وارد عمل شد.
اولین بحران جدی برای سپاه تبریز غائله « حزب خلق مسلمان آذربایجان» بود كه با توطئه عوامل خارجی و فریب خوردگان داخلی آنان براه افتاد كه حسن با تدبیر ارزشمند خود به همراه سایر همرزمان به مقابله با آن برخاسته و موفق شدند با طرحهای عملیاتی و اقدامات اطلاعاتی كه برنامه ریزی و اجرا كردند این فتنه را سركوب كنند. نقش حسن در این موفقیت بسیار چشمگیر بود. همچنین به لحاظ ارادتی كه به حضرت آیت ا… سید اسدالهمدنی امام جمعه تبریز كه از طرف گروههای ضد انقلاب جانش در خطر بود داشت شخصاً مسئولیت تیم حفاظت از ایشان را بعهده گرفت و مدتی نیز در جوار این عالم ربانی و فقیه عارف و وارسته بهره های معنوی زیادی برد. بهره هایی كه بعداً در جبهه های نبرد اسلام علیه كفر در عمل، اخلاق، مدیریت، فرماندهی و مجاهدت حسن بروز و موجب خیرات و بركات زیادی شد.
بعد از اتمام فتنه خلق مسلمان شهید شفیعزاده متوجه تداوم تسلط و ظلم فئودالها و خوانین در مناطق دورافتاده اطراف تبریز بر مردم روستاها میشود كه طی برنامه ریزی حساب شده ای وارد عمل شده و نسبت به پاكسازی آن مناطق از لوث وجود خوانین زورگو اقدام و در این ماموریت مجروح میشود. در اواخر سال 1358 و در ادامه فعالیتهای انقلابی حسن بعنوان مسئول عملیات سپاه ارومیه به كمك آقامهدی باكری در آذربایجان غربی شتافت و طی سلسله عملیاتهایی كه در مناطق مختلف آن منطقه بر علیه ضد انقلاب انجام دادند موجبات امنیت و ثبات منطقه را فراهم كردند. ایشان در پاكسازی مناطق سرو، سلطانی، حسنلو، پشیران و شهر اشنویه از ضدانقلاب فداكارانه وارد عمل شده و موفقیتهای بزرگی كسب كرد.
از آنجا كه شهید حسنشفیعزاده دارای شم و بینش اطلاعاتی قوی بود طی یك اقدام اطلاعاتی بسیار جالب موفق شد در تشكیلات حزب دمكرات منطقه آذربایجان كه منشاء همه تحركات ضدانقلابی بود نفوذ كرده و ضمن شناسایی سران آنها در یك اقدام متهورانه موجبات دستگیری و اعدام آنها را فراهم آورد كه این كار ضربه سختی به تشكیلات ضد انقلاب بود.
در جریان یكی از عملیاتهای پاكسازی حسن بطور غافلگیرانه توسط یكی از عوامل ضد انقلابی كه در بین نیروهای خودی نفوذ كرده بود خلع سلاح و اسیر میشود كه با زرنگی و درایت خاصی بعد از مدتی موفق میشود خود را نجات داده و به نیروهای خودی برساند. از آن به بعد مشخص شد كه نیروهای خودی با عناصر و دشمنان پیچیده ای مواجه هستند و حسن این را به خوبی دریافت و لذا بر پیچیدگی كار خود افزود.
در طی مدت چند ماهی كه از كار مشترك مهدی باكری و حسن میگذشت این دو بعنوان دو یار وفادار با همدیگر موفق شدند با درایت و كار مخلصانه شبانه روزی و طاقت فرسا با اجرای عملیاتهای مختلف در آذربایجانغربی امنیت نسبی را بر منطقه حاكم كرده و ضد انقلابیون وابسته به خارج را از دستیابی به اهداف خود بازدارند. در چنین اوضاع و احوالی بود كه در 31 شهریور 1359 رژیم عراق حمله و تجاوز سراسری خود را به میهن اسلامیشروع كرد و دست تقدیر خداوند این 2 شهید و رزمنده مخلص را به آبادان كشاند و در همان روزهای اول جنگ این دو یار و یاور آذربایجانی به همراه 30 نفر نیروی رزمنده دیگر از جمله حمید باكری اخوی آقا مهدی با یك خمپارهانداز 120م.م خود كه از كردستان آورده بودند در پایگاه منتظران شهادت اهواز كه به گلف معروف بود خود را به برادر رحیم صفوی مسئول عملیاتكل سپاه در جنوب معرفی و برای حضور در هركدام از محورهای عملیاتی كه مورد نیاز باشد اعلام آمادگی كردند.
در اوضاع و احوال جبهه ها در آن زمان یك قبضه خمپارهانداز 120م.م برای سپاه یك سلاح سنگین و مهم تلقی شده و تصمیمگیری برای اینكه این قبضه خمپارهانداز در كجا مستقر شود توسط فرماندهان رده بالای منطقه عملیات جنوب اتخاذ میشد! و لذا آقا مهدی باكری كه فرمانده این یگان 30 نفره و حسنشفیعزاده كه دیدبان این خمپارهانداز بودند به دستور و تشخیص آقا رحیم به آبادان رفتند.
ج) ورود به جبهه های دفاعمقدس
با ورود شهیدان باكری و شفیعزاده به جنوب و ابلاغ استقرار در آبادان، ایشان حركت و در شرایطی كه آبادان كاملاً محاصره بود آنها مجبور شدند به ماهشهر رفته تا از آنجا با لنج و از طریق «خور موسی» با تحمل مشكلات و مشقات و تلاشهای زیاد خود را به آبادان برسانند كه در مسیر و در وسط «خور موسی» كه بر اثر جذر و مد دائمیدریا باتلاقی بود گیر كرده و سه روز با وضعیت بسیار سختی مواجه میشوند بطوری كه آب و غذای آنها به اتمام میرسد. فرمانده سپاه آبادان كه بی صبرانه منتظر ورود آقامهدی باكری و شهید شفیعزاده و سایر نیروها بود تیمیرا مامور پیداكردن آنها میكند كه بالاخره خبر گیركردن آنها در باتلاقها را به فرمانده سپاه میدهند ولی سرانجام با همت و صبر خود از آن وضعیت نجات یافته و خود را به آبادان میرسانند و در ایستگاه هفت كه از جبهه های معروف دوران محاصره آبادان میباشد مستقر میگردند.
جبهه ایستگاه هفت نزدیكترین نقطه به عراقی ها بود لذا حسن به سرعت نقطه ای را بعنوان دیدگاه در حوالی ساختمان « ایران گاز » انتخاب و با استقرار خمپارهانداز خود با سهمیه روزی سه گلوله كار اجرای آتش روی خط عراقی ها را شروع میكند. وضعیت فشار آتشهای توپخانه، بمباران و خمپارهاندازهای عراق روی شهر آبادان از یك طرف و كمبود شدید سلاح پشتیبانیآتش و نیرو و مهمات قوای خودی از طرف دیگر آنقدر محسوس بوده و بر روحیه معدود رزمندگان تاثیر گذاشته بود كه وقتی این خمپارهانداز به آبادان رسید مثل اینكه یك گردان توپخانه در شهر مستقر شده است. تقریباً همه رزمندگان خط مقدم در ایستگاه هفت امید و روحیه صد چندانی یافته و به تعبیر برادر رحیم صفوی رزمندگان بسیجی و نیروها به شوخی به هم میگفتند « توپخانهسپاه رسید» توپخانه ای كه بردش 5 كیلومتر و سهمیه مهمات روزانه اش روزی فقط 3 گلوله بود! اما خمپاره چی چون باكری و دیدبانی چون شفیعزاده داشت كه بعدها این خمپارهانداز واقعاً تبدیل به توپخانه قدرتمندی شد كه آتشپشتیبانی عملیات فتحفاو و كربلای 5 و … را طراحی و اجرا كرد.
از زمان استقرار حسن در این جبهه تا عملیات شكست محاصره آبادان روزهای سختی بر ایشان میگذرد. به نظر میرسد طی این مدت فشارهایی كه به نیروهای رزمنده خودی از ناحیه آتشهای دشمن میآید حسن با همه پوست و گوشت و استخوان خود آنها را لمس میكند و همین زمینه ای برای تقویت تفكر دسترسی سپاه به سلاحهای پشتیبانیآتش برد بلند و حجیم و دقیقی چون توپخانه در ذهن او میشود… در خلال همین مقطعی كه حسن در جبهه آبادان حضور داشت روزی در حین دیدبانی در ساختمان « ایران گاز » براثر اصابت تیر مستقیم تانك دشمن به بشكهای كه زیر پای او قرار داشت، شدیداً از ناحیه سر و دست زخمیمیشود بطوری كه فرمانده خط، مرتضی قربانی او را بی حال و رمق بوسیله یك فرغون بنایی با خطرپذیری بسیار بالا به عقب منتقل میكند ولی مجدداً بعد از سه روز با سر و دست باند پیچی شده به همان دیدگاه در خط مقدم برگشته و به كار دیدبانی ادامه میدهد.
در عملیات شكست حصر آبادان حسنشفیعزاده با سازماندهی كلیه سلاحهای ادواتی موجود در خط آتشپشتیبانی خوبی در حد مقدورات موجود را فراهم میكند. همچنین سه ماه بعد از شكست محاصره آبادان كه عملیات طریق القدس برای فتح بستان انجام شد حسن كه از تجربیات خوبی برخوردار شده بود نیز با سلاحهای پشتیبانیآتش ادوات در عملیات فوق حضوری موثر داشت.
بعد از عملیات فتح بستان و تثبیت تنگ چزابه فرماندهان وقت سپاه كه ایشان را رزمنده ای مخلص و مدیری قوی و دارای دیدگاههای عملیاتی خوب دیدند بعنوان رئیس ستاد تیپ كربلا منصوب كردند كه این نقطه شروع سمتهای فرماندهی در در دفاعمقدس ایشان بود. با شكل گیری تیپهای جدید برای عملیات بسیار گسترده فتحالمبین، حسن به سمت جانشین تیپ المهدی منصوب شد. عملیاتی كه فتوحات و غنائم بزرگی ازجمله دهها آتشبار توپخانه دشمن نصیب رزمندگان اسلام شد و ذهن حسن را كه از اوایل ورود به جبهه ایده توسعه و تقویت آتشهای پشتیبانی برای عملیات رزمندگان بسیجی و سپاه را فراتر از آتشهای خمپارهانداز موجود به خود مشغول كرده بود به این سمت سوق داد كه توپهای به غنیمت گرفته شده را سازماندهی نمایدكه بلافاصله دستبكار شد. اما چگونه؟
د)ورود به سازمان توپخانهسپاه
بعد از عملیات فتحالمبین طراحی عملیات فتح خرمشهر در دستور كار فرماندهان عالی رتبه نظامیقرار گرفت و در همین ایام بود كه ایشان با دعوت برادر حسن مقدم بنیان گذار توپخانهسپاه مواجه شد كه از حسنشفیعزاده برای این اقدام بزرگ استمداد طلبید و چون هردو به این ایده معتقد بودند لذا به سرعت این دو نفر كار برنامه ریزی و طراحی تشكیل توپخانه در سپاه را تهیه و با تایید و پشتیبانی فرماندهان وقت سپاه خصوصاً برادر سیدرحیمصفوی كه در آن زمان بعنوان مسئول عملیات كل سپاه راه اندازی توپخانه برای سپاه را كتباً ابلاغ كردند شروع شد. از این زمان به بعد حسن نقش مهمیدر شكل دهی و سازماندهی توپهای غنیمتی ایفا كرد و اولین آتشبارها و گردانهای توپخانه در تیپهای تازه تاسیس سپاه در عملیات فتح خرمشهر وارد صحنه عملیات گردید. این تحول به همراه توسعه سازمان رزمیسپاه و نیز وجود نیروهای باانگیزه در یگانهای رزمیبرای تشكیل و توسعه یگانهای توپخانه موجب شد كه اولین هسته های توپخانهسپاه به شكل كلاسیك و كارآمد بوجود آمده و از همین مقطع نقش و تاثیر فوق العاده چشمگیر خود را برعملیات و پیروزی های رزمندگان اسلام بگذارد.
حسن كه در این مقطع با همفكری تنی چند از فرماندهان خود پی ریزی و سازماندهی اولین یگانهای توپخانهسپاه را انجام داده بود خود در عملیات بیت المقدس مسئولیت هماهنگی پشتیبانیآتش در قرارگاه فتح به فرماندهی برادر رشید۱ را بعهده گرفت و با تدابیر و درایت و نیز تجربیات ارزشمندی كه در عملیاتهای گذشته كسب كرده بود یگانهای توپخانه موجود را با بهترین شكل ممكن بكار گرفته و بخوبی از عهده این وظیفه خطیر برآمد.
بلافاصله بعد از عملیات بیت المقدس ایشان به اتفاق و با همفكری برادر حسن مقدم كه از طرف فرمانده كل سپاه ماموریت راه اندازی توپخانه را داشتند طی جلساتی با جمع بندی وضعیت توپهای غنیمتی موجود، یگانهای تازه تشكیل سپاه، ماموریتهای سپاه، عملیاتهایی كه در حال طراحی و برنامه ریزی بود، ضرورت هماهنگی و همپایی با توپخانه های ارتش كه در عملیات به كار گرفته میشد و … به این نتیجه رسیدند كه هرچه زودتر باید بنیان توپخانهسپاه را هرچه مستحكم تر بریزند لذا با تهیه برنامه های كوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت راهی را آغاز كردند كه نه تنها تا پایان جنگ مشكل پشتیبانیآتش یگانهای سپاه را در عملیاتها حل كرد بلكه تا امروز نیز همچنان تداوم دارد و تشكیل «مركز توپخانهسپاه» به منظور سازماندهی و فرماندهی یگانهای توپخانه در این مقطع گام مهمی برای این ماموریت خطیر تلقی میشود.
شهید حسنشفیعزاده با برخورداری از قدرت ابتكار، آینده نگری بالا، درك واقعیات موجود صحنه های دفاعمقدس و نیازهای این صحنه، الگوی سازمان توپخانهسپاه را كه عبارت از تشكیل توپخانه لشكرها و تیپهای رزمیدر اولویت اول و تشكیل گروههای توپخانه برای پشتیبانیآتش قرارگاههای عمده عمل كننده در تقدم بعدی بود را تهیه و با اتكا به خدا و با همت همرزمان خود در توپخانه آن را به انجام رسانده و بر اساس این الگو ظرف مدت حدود سه سال موفق شد سازمان توپخانهسپاه را با همه نیازمندیهای جانبی آن مانند آموزش، تامین تجهیزات و كادرسازی با توسعه متوازن انجام دهد بطوری كه تا پایان سال 1362 تقریباً تمامیتیپها و لشكرهای سپاه به تناسب وضعیت خود دارای توپخانه گردیدند..
همچنین حسن از ضرورت تشكیل و توسعه گروههای توپخانه بعنوان یك نیاز قطعی غافل نبوده و تا پایان سال 64 موفق شد علاوه بر یگانهای توپخانه لشكری و تیپها 6 گروه قدرتمند توپخانه شامل گروه 15 خرداد، 40رسالت، 56 یونس«ع»، 61 محرم، 63 خاتم الانبیاء«ص» و 64 الحدید برای سپاه تشكیل و راه اندازی و عملیاتی نماید. این گروههای توپخانه در كنار دیگر یگانهای آتش سپاه توانستند نقش بزرگی در فتوحات و پیروزیهای رزمندگان اسلام و حفظ و تثبیت خطوط پدافندی سپاه در 8 سال دفاعمقدس ایفا نمایند كه سرچشمه همه اینها از بركات افكار، تدابیر و فعالیتهای عالمانه، خالصانه و مجدانه سردار شهید حسنشفیعزاده فرمانده توپخانهسپاه بود.
بعد از این مرحله و پس از كسب فتوحات گسترده در جبهه ها كه منجر به بدست آوردن تعداد زیادی توپ گردید و در واقع سازمان اولیه توپخانهسپاه با استفاده از توپهای غنیمتی عراقی ها كه گویا از طرف خداوند مامور تجهیز سپاه به این جنگ افزار شده بودند شكل گرفت و با كاركردی كه یگانهای توپخانهسپاه از خود نشان دادند از یك طرف و نیاز به توسعه سازمان توپخانه كه روز به روز محسوس تر میشد از طرف دیگر، حسنشفیعزاده را كه همیشه مترصد فرصت های طلایی و حداكثر استفاده از این فرصت ها بود به این فكر و جمع بندی رساند كه مسئولین كشور و فرماندهان عالی رتبه جنگ را باید به این نتیجه برساند كه در فكر خرید و تامین سلاح جدید باشند لذا با یك حركت برنامه ریزی شده و هوشیارانه مبادرت به توجیه و تبیین این ضرورت و نیاز كرد و همزمان با بالاترین سطوح تصمیم گیرندگان تا پایین ترین سطوح تصمیم سازان و كارشناسان طرح موضوع كرده و رایزنیهای گسترده ای را شروع كرد.
این اقدام بسیار سنجیده كه پشتوانه قوی آن سازماندهی و عملیاتی كردن صدها عراده توپ غنیمتی بود، شاهد زنده و گویایی از توان بسیار بالای نیروهای سپاه تلقی میشد خیلی زود به بار نشست و در كمترین زمان ممكن مسئولین رده یك كشور و جنگ به این نتیجه رسیدند كه اولاً باید هرچه زودتر سپاه را مجهز به توپهای جدید با برد و دقت بیشتر كنند و این برای موفقیت در جنگ یك ضرورت بسیار حیاتی است و دوم اینكه پاسداران از ابعاد مختلف تاكتیكی و تكنیكی و فنی و تخصصی دارای این ظرفیت توانایی و قابلیت هستند كه سیستمهای جدید و پیچیده توپخانه را سازماندهی و بكار گیرند لذا این موضوع در شورای عالی دفاع تصویب و از نیمه دوم سال1362 به بعد خرید سیستمهای جدید توپخانه و تجهیزات لازم از كشورهای دوست و توسعه سازمان و تكمیل گردانهای توپخانه لشكرها و نیز توسعه گروههای توپخانه با بكارگیری تجهیزات جدید صورت گرفت.
این اقدام بسیار مهم و رویكرد مسئولین كشور به تقویت و توسعه توپخانهسپاه درواقع هنر بزرگ شهید والامقام حسنشفیعزاده بود كه بعنوان فرمانده توپخانهسپاه و قرارگاه خاتم الانبیاء«ص» هم خوب تشخیص داد هم خوب و درست تدبیر كرد و هم بسیار منطقی و مستدل موضوع را با مسئولین طرح وتا تحقق آن پیگیر نتیجه بود. شاید بتوان گفت روزی كه اولین جنگ افزارها و تجهیزات جدید خریداری شده وارد سازمان رزم توپخانهسپاه شد درواقع روز تثبیت همیشگی سازمان توپخانهسپاه بود. لذا بی شك میتوان گفت نقش و سهم حسن در ایجاد توپخانهسپاه و كاركرد آن در دفاعمقدس یك نقش بی بدیل و منحصر به فرد بوده و خواهد بود.
روزی در یكی از عملیات ها یكی از افسران ارشد فرمانده توپخانه ارتش كه از توسعه سریع و عملیاتی شدن یگانهای توپخانه در سپاه مطلع بود ضمن ابراز خوشحالی و در عین حال تعجب به نگارنده گفت : راه اندازی یك گردان توپخانه 155م.م خودكششیSP در ارتش در دوران طاغوت كه با نظارت و مدیریت آمریكاییها صورت میگرفت حدود 2 سال طول كشید. چگونه در سپاه با این سرعت زیاد توپهای غنیمتی بازسازی، تعمیر و عملیاتی شده و بلافاصله آنها را در عملیات بعدی بكار میگیرید؟
برای توجیه ایشان كلیاتی از نحوه فعالیتها و اقدامات صورت گرفته را شرح دادم ولی در همان ایام حتی خودم كمتر نقش تدابیر و برنامهها و ابتكارات حسن را متوجه شدم ولی امروز كه 23 سال از آن روزها میگذرد عمق و ارزش اقدامات و تفكرات ایشان هرروز بیشتر از پیش روشن و مبرهن میشود. با قاطعیت باید گفت راه اندازی، سازماندهی و اجرای ماموریتهای توپخانهسپاه در 8 سال دفاعمقدس تحت فرماندهی «سردار بزرگ آتش» شهید حسنشفیعزاده همچون خود دفاعمقدس و پیروزیهایش، بیشتر به یك معجزه شبیه است تا به یك موفقیت نظامیو اینها را حسن عزیز ما به بركت ایمانی قوی كه خمیرمایه فطرتش بود، تبعیت از امام كه جزء ایمانش بود، اخلاص در عمل كه روح حاكم براعمالش بود، توكل به خدا كه ورد زبانش بود، همت والا كه سرمایه اش بود، تخصص و تبحر و دانش نظامیكه ابزاركارش بود، استعانت از انوار مقدس ائمه معصومین «ع» كه جزء اعتقاداتش بود و دعاها و گریه های نیمه شبش كه پایان بخش كارها و تصمیماتش بود، بدست آورد.
به هرحال یگانهای توپخانه لشكری و تیپها و گروههای توپخانهسپاه با طراحی، هدایت و فرماندهی این شهید بزرگوار پشتوانه ای مهم برای فرماندهان یگانها و قرارگاههای عملیاتی گردید بنحوی كه در چند عملیات بزرگ از جمله فتحفاو و كربلای5 و 8 آتش توپخانه بعنوان یكی از امتیازات، اهرمها و برتریهای تاكتیكی بسیار تاثیرگذار در برابر فشارهای دشمن بعثی تلقی شد.
ه)اقدامات اساسی و راهبردی
اگر بخواهیم همه اقدامات اساسی حسن را در مراحل مختلف تشكیل و سازماندهی توپخانهسپاه برشماریم از اختصار خارج شده و مقدور نخواهد بود ولی در اینجا صرفاً به تعدادی از اقدامات راهبردی و اساسی ایشان اشاره میشود. این موارد درواقع بعنوان اقدامات مكمل و زیربنایی به منظور حفظ، توسعه و پایداری یگانهای تاسیس شده توپخانه تلقی میشود. به عبارتی تا اینجا به چگونگی ایجاد و حدوث توپخانهسپاه توسط ایشان اشاره ای كلی شد. حال به چگونگی بقاء این پدیده با بركت پرداخته میشود.
1- طراحی و اجرای راهبرد عملیاتی توپخانهسپاه
در هر زمینهای معمولاًهر كار بزرگی با طراحی و برنامهریزی از قبل و با تعیین اصولی شكل میگیرد و كمتر یا به ندرت میتوان موفقیتهای بزرگی را بدون داشتن راهبرد بدست آورد. تشكیل و اداره سازمان توپخانهسپاه نیز از این امر مستثنی نبوده و لذا در آغاز كار فرماندهان و بنیانگذاران باید راهبردی مشخص را طراحی و برمبنای آن حركت میكردند والا امروز شاهد این همه موفقیت در این زمینه نبودیم. كار اساسی و بزرگ حسنشفیعزاده در آغاز راه این بود كه دكترین و راهبرد نانوشتهای را طراحی و به اجرا گذاشت تا توانست سازمان وزین توپخانه سپاه را با این عملكرد افتخارآمیز شكل دهد.
معمولاً گذشت زمان اشكالات و اشتباهات بسیاری از نظریهها و نظریهپردازان را بیرحمانه آشكار میكند اما بیشك امروز بعد از 23سال كه به پشت سر خود نگاه میكنیم و با سپریكردن دوران جنگ و بعد از آن بخوبی به این نتیجه میرسیم كه اگر حسن حتی یك اشتباه در طراحی راهبرد خود برای توپخانه مرتكب شدهبود شكست خورده و امروز ما نمیتوانستیم در باب توفیقات بزرگ او قلمفرسایی كنیم. اما این راهبرد نانوشته چه بود؟
نگارنده نظر به برداشتی كه از مجموع اقدامات شفیعزاده دارد راهبرد ایشان را در پنج محور متجلی دیده كه اشارهای مختصر به هركدام میشود.
1-1 ) اتخاذ تاكتیك غیر كلاسیك
با مدنظر قراردادن وضعیت موجود جبههها و توان سپاه در آن مقطع و نیز وجود سیالیت و انعطاف بسیار بالایی كه در سازمان رزم سپاه و وضعیت جبههها حاكم بود استفاده از الگوهای كلاسیك موجود كه نماد و نمونه آن توپخانهارتش تلقی میشد امكان انجام ماموریت نبود لذا حسن در یك بررسی عمیق و كارشناسانه به این نتیجه رسید كه نمیتوان صددرصد طبق اصول و آییننامههای كلاسیك توپخانه سپاه را سازمان داد لذا هم در سازماندهی و هم در عملیات از اتكا صرف به اصول فوق اجتناب و به تركیبی از این اصول با ابتكارات و انعطافهای سازمانی روی آورد و اتفاقاً یكی از رموز موفقیت مهم در توپخانه همین كار بود. موفقیت كاركرد توپخانهسپاه در فتح فاو یكی از محصولات این دیدگاه میباشد.
2-1 ) سازماندهی از پایین به بالا
یكی دیگر از اصول نانوشته ولی اجرا شده راهبرد حسن این بود كه معتقد بود ابتدا باید توپخانه یگانهای رزمی را راهاندازی كرده و سپس سراغ تشكیل گروههای توپخانه رفت كه به همین ترتیب هم عمل و ابتدا بنیان توپخانه یگانها ایجاد و مستحكم و سپس توسعه در دستور كار قرار گرفت. در آغاز راه دیدگاههای مختلف و بعضاً مخالف این ایده هم وجود داشت كه بعداً همه به همین نظریه حسن رسیدند.
3-1 ) حداكثر كنترل تمركزی ممكن
این ایده یكی از اركان اصلی راهبرد عملیاتی توپخانهسپاه بود كه به دلایل متعدد نه تنها قابل دفاع و عملی بلكه غیرقابل اجتناب بود لذا در اكثر عملیاتهای سپاه در دفاعمقدس تا آنجا كه امكان داشت سازمان برای رزم توپخانه سپاه به سوی «حداكثر كنترل تمركزی ممكن» سوق دادهشد بطوری كه حتی به توپخانههای لشكری هم در سطح قرارگاههای عمده مسئولیت هماهنگی پشتیبانیآتش واگذار گردید.
4-1 ) سبكی تاكتیكی
یكی دیگر از اصول موردنظر ایشان چالاكی تاكتیكی بود. به دلایل متعدد و منطقی نباید آتشبارها و گردانهای توپخانهسپاه در زمان جنگ به سنگینی ردههای مشابه خود در ارتش باشند. حسن با فراست این موضوع را درك و لذا سازمان آتشبار را چهار عرادهای درنظر گرفت و این بركات زیادی هم در ابعاد عملیاتی و هم پشتیبانی داشت و موجب تحرك بسیاربالا، موفقیت در ماموریتها و … گردید.
5-1 ) پرهیز از قالبگراییهای موجود
شاید یكی از دلایل مهم موفقیتهای توپخانهسپاه همین موضوع بود كه خود را اسیر قالبها و آییننامههای كلاسیك موجود نكرد و ضمن استفاده از آنها برای خود آیین و خطمشی عملیاتی و آموزشی خاصی را تعریف و به اجرا گذاشت لذا از همین زاویه بودكه تشكیل مركزآموزشتوپخانهسپاه در دستور كار قرارگرفت و نوع تعامل این مركز با یگانهای عملیاتی و ارتباط متقابل با همدیگر موجب تاثیرگذاری بسیار عمیق طرفین بر همدیگر شده و لذا آموزشهای متناسب با نیاز جنگ و جبهه تدوین و ارائه گردیده و از سوی دیگر هرآنچه در این مركز تدوین و تدریس میشد در جنگ كاربرد داشت و از این رهگذر موفقیتهای بزرگی نصیب توپخانهسپاه شد.
به هرحال شفیعزاده، با یك دوراندیشی بسیارعالمانه كه حتی امروز هم خدشهای به آن وارد نیست راهبرد توپخانه را طراحی و به اجرا گذاشت.
2- ایجاد مركز آموزش توپخانه
با تشكیل اولین آتشبارها و گردانهای توپخانهسپاه در همان عملیات بیت المقدس اولین و مهمترین نیازی كه احساس شد، تشكیلاتی برای آموزش در این سازمان نوپا بود لذا فرمانده وقت توپخانهسپاه با همفكری حسن مبادرت به ایجاد هسته ای آموزشی در پادگان معروف به انرژی اتمیدر 20 كیلومتری آبادان كرده و با استفاده از تعدادی از برادران مجرب اولین دوره دیدبانی و هدایت آتش توپخانه را زیر چادر برگزار كردند. این نیروها در عملیات رمضان وارد گردانهای توپخانه شده و تاثیر بسیار چشمگیری در ارتقاء كیفیت عملیات توپخانه داشتند كه بلافاصله با درخواست و پیگیری مسئولین توپخانه ادامه این دوره ها به پادگان امام حسین«ع» در تهران منتقل ولی بعد از مدت كوتاهی با راه اندازی آموزشگاه توپخانه به پادگان غدیر اصفهان منتقل گردیده و كار خود را شروع كرد. از این مقطع به بعد دوره های تخصصی توپخانه با تعداد بسیار محدود مربی و ظرفیت كم و با تلاشی شبانه روزی اجرا و نیازهای آموزشی یگانهای توپخانه را تا حدودی تامین میكرد اما تكافوی یگانهای توپخانه را كه به سرعت با غنیمت گرفتن توپهای عراقی در هر عملیات جدید در حال تشكیل و توسعه بودند نمیداد لذا حسن به این نتیجه رسید كه باید فكری اساسی بكند كه ایده تشكیل «مركز آموزش توپخانه» را به فرماندهان سپاه ارائه و با استدلالهای منطقی و پیگیری مصرانه این موضوع را به تصویب رسانده و لذا رسماً مركز فوق در سال1362 بصورت مستقل تشكیل و پشتوانه ای بسیار وزین برای كادر سازی و آموزش نیروها با تخصصهای مختلف گردید.
بعد از برگزاری چند دوره شهید شفیعزاده با ابتكار بسیار جالبی برنامه ای را طراحی و به اجرا گذاشت كه به موجب آن كلیه كادر مركز آموزش توپخانه در زمان عملیات ها به اتفاق دانشجویان خود در یگانهای توپخانه در منطقهعملیات حضور یافته و بعد از كسب تجربیات بسیار ارزشمند تاكتیكی، تكنیكی و فنی بعد از عملیات با دست پر به كلاسهای درس برگشته و آموزشها را پربارتر و كاربردی میكردند.همچنین با ابتكار ایشان تعدادی از نیروهای مستعد از یگانهای عملیاتی را از بین كادرهای توپخانه در یگانها شناسایی،رها و بعنوان مربی به مركز آموزش در اصفهان فرستاد. به جرأت میتوان گفت همین ابتكار ایشان موجب شد كه توپخانه با سرعتی زاید الوصف در ابعاد علمیبه رشد چشمگیری دست یافت بطوری كه حتی تا سالها بعد از جنگ غنای علمیرسته توپخانه را تضمین كرد. این حركت موجب شد كه در تمام 8 سال دفاعمقدس علیرغم توسعه توپخانه و ورود انواع جنگ افزارهای فوق سنگین و پیچیده به سازمان رزم سپاه حتی یك روز این سلاحها بخاطر آموزش غیر عملیاتی نشدند. در مقطعی حسن به دلایلی تشخیص داد كه خود شخصاً باید اداره مركز آموزش را بعهده بگیرد لذا با هماهنگی فرمانده كل سپاه مسئولیت اداره آن را بعهده گرفت و همزمان با حفظ سمت فرماندهی توپخانه قرارگاه خاتم الانبیاء «ص» و سپاه با همه مشغله ای كه در جبهه داشت در اصفهان مستقر و تا زمان شهادتش ایشان هردو مسئولیت را برعهده داشت.
به یقین تربیت و آموزش تخصصی صدها دانشجو در این رسته در مركز آموزش توپخانه در دوران دفاعمقدس و بكارگیری آنها در سازمان رزم توپخانهسپاه كار بسیار بزرگی بود كه از عهده فرمانده بزرگی چون او برآمد.همین تشكیلات بعد از جنگ با سازمان و سرمایه های علمیو انسانی و تجربیات وزینی كه داشت به « دانشكده علوم و فنون توپخانه و موشكها » تبدیل و تا امروز منشاء خدمات ارزشمند علمیو آموزشی برای نیروی زمینی میباشد.
3- هدایت صنایع نظامیكشور به سوی خودكفایی تسلیحاتی
حسن كه روزهای اول جنگ بعنوان یك دیدبان در آبادان با یك قبضه خمپاره و روزی سه گلوله سهمیه با دشمن جنگیده بود با همه پوست و گوشت ضرورت خودكفایی در سلاح و مهمات را لمس میكرد. لذا یكی از ایده های ایشان در زمان فرماندهیش خودكفایی در تولید سلاحها و نیازمندیهای توپخانه در داخل كشور بود و در حالی كه كشور ما بدون ساعتی درنگ و در اوج فشارهای ناشی از تحریم تسلیحاتی دشمن و دنیا درگیر نبردی بی امان با دشمن بعثی بود ایشان از ضرورت خودكفایی غفلت نكرده و در فرصت هایی كه در جبهه به دست میآورد با حضور موثر در صنعت و ارتباط صمیمانه با صنایع نظامیداخلی و با توجیه آنها به نیازهای جبهه مدیران و كارشناسان و متخصصین را به طراحی سلاحها تشویق و ترغیب میكرد. بطوری كه همین ارتباطات، پیگیری ها و اقدامات ایشان موجب ایجاد روحیه امید و اتكا به نفس گردیده و بالاخره صنایع داخلی كشور در همان زمان جنگ دست به كار شده و جنگ افزارهای توپخانه را طراحی و چندسال بعد آن را ساختند.
كار بزرگی كه حسن كرد این بود كه اولاً متخصصین و مهندسین و طراحان را به این كار تشویق و ترغیب كرد و از سوی دیگر فرماندهان و مسئولین تصمیم گیر مملكتی را به این كه توان تولید جنگ افزارهای توپخانه در داخل كشور وجود دارد ترغیب و حمایت آنها را جلب كرد كه به حمدا… هم اكنون كارخانجات توپ سازی با توان بسیار بالای خود نیازهای داخلی و فراتر از آن را تامین میكنند.
مدتی قبل سردار نجار رئیس یكی از كارخانه های توپ سازی كشور در بازدیدی كه از آن صنعت داشتم برای نگارنده نقل كرد كه این كارخانه را از بركت یك بازدید و صحبت حسنشفیعزاده داریم كه روزی در زمان جنگ آمد به اینجا. ما آن روز كار دیگری انجام میدادیم.ایشان بعد از بازدید به من و چند نفر از مدیران و مهندسان ما گفت با این توانایی كه شما دارید میتوانید توپ بسازید چرا این كار را نمیكنید؟ ما با تعجب گفتیم آقای شفیعزاده مگر توپ سازی كار ساده ای است؟ دانش و تكنولوژی بالایی میخواهد و … . حسن كمیمكث كرد وبه ما گفت شك نكنید شما میتوانید توپ بسازید مگر این خارجیها كه نه دین دارند، نه مسلمانند و نه رهبری چون امام خمینی، چگونه این كار را كرده اند …؟ ایشان در ادامه نقل كرد : این چند جمله حسن شوكی به ما وارد كرد. لذا فردای همان روز مهندسین و مدیران را جمع كرده گفتم شفیعزاده راست میگفت، ما باید توپ بسازیم … لذا با توكل به خدا كار را شروع كردیم و امروز انواع توپها را میسازیم… .
4- طرحهای تحقیقاتی و ابتكارات در كاربرد توپخانه در دفاعمقدس
از دیگر اقدامات بسیار تاثیرگذار شهید حسنشفیعزاده در جنگ ابتكارات و تفكرات نوگرایی و خروج از قالبهای كلاسیك در كاربرد توپخانه میباشد. طرحهای عملیاتی بزرگی چون خیبر، بدر، والفجر8 و … ایجاب میكرد كه متناسب با آنها طرحهای پشتیبانیآتش ویژه ای تهیه شود و لذا ایشان با بكارگیری نیروهای در اختیار و استفاده از مشورت و نظرات آنها و با ابتكارات عالی خودش موفق شد اقدامات مفیدی انجام داده و بهترین و بیشترین كارآیی را از جنگ افزارهای توپخانه بگیرد. حسن هم در ابعاد نرمافزاری و هم سختافزاری ابتكارات بزرگی به خرج داد.
نحوه پشتیبانیآتش در عملیات خیبر در جزایر و انتقال یگانهای آتش به داخل جزیره چگونگی پشتیبانیآتش در عملیات بدر با توجه به آبی خاكی بودن آن، انتقال و شلیك جنگ افزارهای توپخانه روی آب هورها در منطقه عملیات بدر و خیبر، ابتكارات بسیار مهم و راه گشا در عملیات والفجر 8، طراحی سكوهای شناور برای توپهای سبك، طراحی عملیات مقابله به مثل توپخانه در جنگ شهرها، طرح كاربرد توپخانه در جزایرخلیجفارس، طراحی سلاح سبك توپخانه برای جنگ های چریكی، راه اندازی مركز تحقیقات توپخانهسپاه و دهها طرح و اقدامات دیگر كه هر كدام به نوعی در سرنوشت و موفقیت عملیاتها موثر واقع شده است از افتخارات این شهید والامقام میباشد.
5- طراحی آتشپشتیبانی عملیاتهای بزرگ دفاعمقدس
از دیگر اقدامات حسن كه بحق باید آنها را در دفاعمقدس سرنوشت ساز دانست طراحی آتشپشتیبانی عملیات بزرگ فتحفاو، كربلای 5، كربلای 8 و … میباشد. امید است طرح مختصر و كلی این موارد و اشاره گذرا به آنها موجب ضایع شدن زحمات طاقت فرسای ایشان نشود.
به گواهی و شهادت همه فرماندهان عالی رتبه و فرماندهان قرارگاهها و لشكرها و تیپ ها گرفته تا بسیجیان تك ور در عملیات والفجر8 آتش توپخانه نقش بسیار سرنوشت ساز در موفقیت آن داشته است و برای اولین بار در دفاعمقدس رزمندگان اسلام طعم شیرین آتشپشتیبانی پرحجم، دقیق، موثر و به موقع را چشیده اند. همچنین بخش عمده ای از تلفات دشمن براثر آتشهای توپخانه بود. نیروهای دشمن در حدود 120كیلومتر مسیر بصره تا فاو زیر آتش توپخانه خودی قرار گرفته و بسیاری از یگانهای آن وقتی به خط میرسیدند دیگر نیرو، تجهیزات، روحیه و توانایی برای جنگیدن نداشتند. از طرفی با طراحی بسیار عالی آتش، تمامییگانهای توپخانه دشمن بر اثر عملیات ضد آتشبار خاموش و در نتیجه از بسیاری از تلفات نیروهای خودی جلوگیری شد.
تاكتیكها و سیستم كنترل و فرماندهی كه برای كاربرد توپخانه در این عملیات بكار گرفته شد در نوع خود یك ابتكار فوق العاده موفق و منحصر به فرد بود. نحوه شناسایی، انتخاب، احداث و اشغال مواضع توپخانه در این عملیات یك تجربه جدید و ناشناخته برای دشمن و حتی خودی بود . چگونگی و سیستم آماد و مهمات رسانی، دیدبانی، طرح ریزی آتشها، برآورد و تامین آتش مورد نیاز، ارتباطات مخابراتی، عملیات مهندسی، ستون كشی ها و نقل و انتقال یگانهای آتش، رعایت حفاظت اطلاعات عملیات، اقدامات ستادی، هماهنگی های یگانهای پشتیبانی شونده و توپخانه ها، عملیات فریب دشمن، طراحی عملیات عبور توپخانه از اروند رود، تمركز آتشها، بكارگیری توپخانه های لشكری در سطح قرارگاهها و دهها اقدام دیگر در عملیات فتح فاو كه اجرای آنها موجب موفقیت عملیات فوق گردید موضوع هایی است كه نیاز به شرح و بسط كارشناسانه و جداگانه ای دارد و فقط به این نكته اشاره میشود كه همه این اقدامات مولود تفكرات دقیق و حساب شده و طرح های ابتكاری سردار شهید حسنشفیعزاده میباشد كه به دلیل رعایت اختصار و بعضاً طبقه بندی آنها امكان شرح و بسط كامل آنها نیست اما اینها یك تحول چشمگیر و اساسی در تاكتیكهای كاربرد توپخانه تا آن زمان بود. همچنین عملیات كربلای 5 و 8 نیز آتش توپخانه تلفات و ضربات بسیار سنگینی به دشمن وارد كرده و نیز موجب ازكارانداختن توپخانه های دشمن گردید.
نقش آتشهای توپخانه در وحشت آفرینی و انهدام دشمن تا آنجا بود كه به گزارش شبكه های شنود خودی و اعتراف اسرای عراقی در طول این عملیاتها، بسیاری از یگانهای دشمن با خبرهایی كه از شدت آتش خودی به آنها میرسید از ورود به منطقه عملیات فاو یا شرق بصره تمرد و بسیاری از آنها از جبهه فرار كردند.
همه این موفقیتها به بركت طرحهایی بود كه با هدایت و فرماندهی مدبرانه و خالصانه ایشان تهیه و توسط یگانهای توپخانه اجرا گردید. درواقع شفیعزاده در این چند عملیات با آتش توپخانه تلافی همه تلفاتی را كه از اول جنگ تا آن روز براثر آتش عراقیها داده بودیم درآورد و انتقام سختی از دشمن گرفت.
6- تبدیل توپخانه به یك سلاح بازدارنده در جنگ شهرها
یكی دیگر از اقدامات مهم شهید شفیعزاده كاربرد توپخانه به عنوان سلاحی با نقش بازدارندگی در برابر شرارتهای دشمن بعثی در جنگ شهرها بود كه با تاكتیكهای مناسب بعضی از انواع توپهای دوربرد را در مواضع ویژه ای مستقر و پاسخ بخشی از بمبارانها، موشك بارانها و زدن شهرهای مرزی خودی كه در برد توپخانه دشمن بود داده میشد. این كار طبق برنامه ریزی خاصی كه بعد از بررسیهای كارشناسی انجام شد نقش بسزایی در انصراف دشمن از زدن مناطق مسكونی و قطع بمبارانها و … داشت.
نقشی كه حسن در این نوع ماموریت توپخانهسپاه ایفا كرد این بود كه تیمیاز فرماندهان و متخصصان توپخانهسپاه را مامور كرد تمام اهداف نظامی، اقتصادی و … دشمن كه در برد توپخانه خودی بود را شناسایی و متناسب با آنها جنگ افزار و مواضع مناسب را تعیین و بعضاً اشغال و به محض اینكه دشمن اقدام به زدن مناطق مسكونی یا اقتصادی كشورمان میكرد در كمتر از نیم ساعت توپخانه های خودی پاسخ مناسب را طی عملیات مقابله به مثل میدادند.
در یكی از همین عملیات مقابله به مثل كه در پاسخ پرتاب موشك به دزفول و چند شهر دیگر كشورمان كه طی آن دهها نفر شهید شدند صورت گرفت، یگانی فوق سنگین از توپخانه دوربرد سپاه كه به دستور ‹حسن› در موضعی در میان باتلاقهای هورالعظیم كه با یك تاكتیك بسیار جالب و ابتكاری كه دشمن هرگز تصور نمیكرد ساخته شده بود مستقر و مركز تجمع و استراحت فرماندهان بعثی عراق در اطراف شهر العماره را گلوله باران كرد كه بعداً گزارش رسید حدود 70 نفر فرمانده و افسر ارشد و نیروی نظامیدشمن با آتش این یگان توپخانه به هلاكت رسیدند. با این عملیات آتشباری، بلافاصله عراق طی اطلاعیه ای اعلام آتش بس در جنگ شهرها را كرده و تاچندین ماه حتی یك گلوله به مناطق مسكونی ایران پرتاب نكرد. این گونه اقدامات و صحنه ها در تمامیمناطق عملیاتی مكرر صورت گرفت. به یقین میتوان گفت اگر این ماموریت را توپخانهسپاه طراحی و انجام نمیداد و دشمن را از شرارت باز نمیداشت چه بسا تلفات و آسیبهای خودی خیلی بیشتر از این بود و نقش تدبیر حسنشفیعزاده در این بازدارندگی برجستگی خاصی دارد. بدیهی است نقش بازدارندگی نیروی هواییشجاعارتش و نیز سیستمهای موشكی زمین به زمین سپاه در جای خود محفوظ و ارزشمند است.
7- حلقه ارتباط بین توپخانهسپاه و ارتش در صحنه جنگ
در دفاعمقدس بنا به خواست و فرمان حضرت امام خمینی«ره» ارتش وسپاه واقعاً همچون دو برادر صمیمیو همخون با هم پیمان اخوت و برادری بسته و متحد برعلیه دشمن میجنگیدند. یكی از رسته هایی كه بنا به ماموریتها و مقدورات و نیز بنا بر دلایل تاكتیكی و عملیاتی و اصول نظامیباید باهم هماهنگ بودند یگانهای توپخانه بود. بدین معنی كه اصولاً هر یگان توپخانه ای در هرجا استقرار داشت باید با رده های بالاتر، پایین تر و همجوار خود ارتباط داشته و با هم هماهنگ شده و اجرای ماموریت نمایند. از طرفی شهید حسنشفیعزاده علاوه بر فرمانده توپخانهسپاه، فرمانده توپخانه قرارگاه خاتم الانبیاء«ص» بعنوان قرارگاه تاكتیكی فرمانده معظم كل قوا نیز بود و در واقع برآورد آتش و طرح پشتیبانیآتش طرحهای عملیاتی كه در رده قرارگاه خاتم الانبیاء«ص» تهیه و تصویب میشدنیز بعهده حسنشفیعزاده بود كه در این سمت نیز موفق شد واسطه خوبی بین توپخانهسپاه و ارتش بوده و هماهنگی های لازم را بین این دو سازمان در عملیاتها ایجاد كند. بسیاری از فرماندهان توپخانه ارتش از فرمانده گردانها گرفته تا فرماندهان رده های بالاتر حسن را خوب میشناختند و بسیاری از آنها كه از نزدیك با وی آشنا شده بودند شیفته رفتار، برخوردها و نیز معتقد به دیدگاهها، طرحها و نظرات تخصصی ایشان بودند.مصداق این نوع ارتباطات طرفینی در عملیات « فاو» كه دهها آتشبار توپخانه ارتش در كنترل عملیاتی سپاه قرار گرفت نمود پیدا كرد. پیگیریها و توجهات حسنشفیعزاده به یگانهای توپخانه ارتش اگر بیشتر از یگانهای توپخانهسپاه نبود كمتر هم نبود. به هرحال در دفاعمقدس با تدبیر «حسن» تمامییگانهای توپخانهسپاه و ارتش در سطوح مختلف اعم از قرارگاههای عمده، گروههای توپخانه ، لشكرها، گردانها و … با هم دارای ارتباطی بسیار صمیمیو برادرانه بوده و از نظرات و دیدگاههای همدیگر نیز استفاده میكردند. با تاكید ‹حسن› فرماندهان توپخانهسپاه در تعامل با برادران توپخانه ارتشی خود هم تجربیات خوبی را یاد میگرفتند و هم تجربیات و ابتكارات خوبی را منتقل میكردند و این دقیقاً همان چیزی بود كه خواست حضرت امام خمینی‹ره› و فرماندهان عالی رتبه بود.
8- كادرسازی و پرورش نیروها
از دیگر برنامه ها و اقدامات اساسی و راهبردی شهید شفیعزاده كادرسازی و برنامه ریزی برای تربیت و پرورش صدها فرمانده مجرب در توپخانه بوده است. ممكن است گفته شود جنگ خود به خود دانشگاه انسان سازی و كادرسازی است. این درست است اما كاری كه ایشان در این زمینه كرد و باید به آن اشاره شود این است كه ‹ حسن› برای این كار برنامه ریزی مشخص و هدفدار و آینده نگرانه ای را طراحی و اجرا كرد. چه بسیار فرماندهانی كه بسیار هم در صحنه جنگ نقش آفرینی كردند ولی شاید به عدد انگشتان دست افراد كارآمد مثل خود پرورش ندادند و همه چیز متكی به خودشان بود. اما حسن روش و منشی را اتخاذ كرد كه دقیقاً منجر به پرورش و تربیت دهها و صدها فرمانده و مدیر در سطوح مختلف در توپخانه های تیپ ها و لشكرها، گروهها، قرارگاهها و دیگر مراكز مرتبط به توپخانه گردید.
یكی از ویژگیهای برجسته آن فرمانده والامقام روانشناسی بسیار قوی و شم فوق العاده ایشان در شناخت استعداد افراد مختلف برای مسئولیتهای متعدد در توپخانه بود.
در سازمان توپخانه همزمان دهها فعالیت عمده و مختلف باید صورت میگرفت تا توپخانهسپاه بتواند سرپا مانده و ماموریتهای بزرگ را در دفاعمقدس انجام دهد كه از جمله در ابعاد « آموزشها در مركز آموزش توپخانه در اصفهان، در صنعت و وزارت سپاه در زمینه طرحهای خودكفایی و صنعتی توپخانه، در تحقیقات در زمینه طرحهای تحقیقاتی و ابتكاری كه در مقابل نقاط قوت دشمن مورد نیاز توپخانه در جبهه بود، در مهندسی در زمینه مواضع ویژه ای كه باید طراحی و احداث میشد، در جنگ شهرها كه باید عملیات مقابله به مثل طراحی و اجرا میشد، در دریا در زمینه بكارگیری توپخانه در مناطق دریایی و جزایر و سواحل خلیج فارس خصوصاً در مهمترین مشاغل توپخانه یعنی فرماندهی برای اداره یگانهای مختلف توپخانه، حسن با تیز بینی و شناخت بسیار دقیق عمل كرده و برای هر شغل، پست، تخصص و مسئولیت فرد مناسب و با توان و تخصص همان كار را میگمارد. اكنون كه بعد از سالها، به انتخابها و انتصابهای او نگاه میكنیم به جرات میتوان گفت شاید دو درصد هم خطا نبوده است. علل اساسی این امر هم یكی نگاه الهی او به نیروهای تحت امرش بود نه ابزاری و دوم مشورتهای بسیار وسیعی كه در هر زمینه ای از جمله در انتخاب افراد برای مسئولیتها و مشاغل مختلف با طیف وسیعی از نیروهای در اختیارش انجام میداد.حسن به تعداد نیروهای در اختیارش، فكر و نظر در اختیار داشت.
وقتی استعداد كسی را برای كاری كشف میكرد مسئولیت و اختیارات كافی را به او واگذار و میدان عمل را برایش باز كرده و از او به جد حمایت میكرد.او از زمان واگذاری مسئولیت مرتب عملكرد فرماندهان و مدیران را در سطوح مختلف زیر نظر گرفته و ضمن ارزیابی آشكار و پنهان مدیران مستقیم و غیر مستقیم آنها را در انجام صحیح وظایف و مسئولیتها هدایت و راهنمایی میكرد. برخوردهایش در این زمینه بسیار قاطع، اخلاقی، دقیق و حساب شده بود. حسن طوری عمل میكرد كه زیردستانش از نگاه و رفتار او عملكرد خود را ارزیابی میكردند.نگارنده با توجه به شناختی كه از نزدیك با عملكرد، روحیات و شخصیت سردار شهید شفیعزاده پیدا كردم و با مطالعه نامه53نهج البلاغه معتقدم و شهادت میدهم كه بسیاری از فرامینی كه در عهدنامه مالك اشتر، حضرتعلی«ع» خطاب به آن سردار شجاع صدر اسلام توصیه فرموده است را حسن در رفتار و برخورد و ارتباط با نیروهایش عمل كرد.
به هر حال هم اكنون صدها فرمانده و مدیر در سطوح متوسط و دهها فرمانده و مدیر و مسئول در سطوح عالی كه در مشاغل و سیستمهای مختلف در توپخانهسپاه و حتی خارج در سپاه مشغول خدمت هستند مصادیق و یادگارهای متعددی از این بعد عملكرد حسنشفیعزاده در ذهن و گنجینه خاطرات خود دارند.
در دفاعمقدس در توپخانه چند نفر در بعد كادرسازی بسیار قوی و اصولی و با برنامه عمل كردند كه از جمله آنها میتوان به برادر حسن مقدم، شهید حسنشفیعزاده و شهید علیرضا ناهیدی اشاره كرد.
و)شفیعزاده به روایت دیگران
حسنشفیعزاده از منظر ولایت و رهبری
در تاریخ 15/11/1368 فرمانده معظم كل قوا حضرت آیت ا… العظمیخامنه ای « مد ظله العالی» طی لوح تقدیری خطاب به خانواده معظم این شهید بزرگوار در تجلیل از شهید شفیعزاده چنین مرقوم فرموده اند:
« … به پاس فداكاری و رشادتی كه شهید عزیز برادر پاسدار حسنشفیعزاده در عملیات رزمیابراز داشته یك قطعه نشان درجه یك فتح به بازماندگان وی اهدا میگردد تا بعنوان سرافرازی و افتخار ابدی در خاندان آن شهید عزیز باقی بماند… »
همچنین مقام معظم رهبری طی لوح تقدیر دیگری در مورخه 3/3/1369 از نقش حسن در آزادسازی خرمشهر تجلیل فرموده اند كه بخشی از آن چنین است :
« … شجاعت و فعالیت وی به كسب فتوحات مهم در صحنه جنگ كمك كرده و سبب اعتلای كلمه اسلام و پایداری انقلاب و حفظ میهن اسلامیگردیده است … »
حسن از زبان خانواده، دوستان و همرزمان :
– با خواهر و برادرانش مهربان، حرف شنو، خونسرد و مدبر بود. پرحرف و زیاده گو نبود و تا موقعی كه احساس مسئولیت نمیكرد لب به سخن نمیگشود … آرام بود اما نه در برابر ناحق.
– در همان برخورد اول وقار، هیبت و نگاههای پرمعنای او دوستان را جذب میكرد. بعد از فوت پدر، مادرشان طوری او را تربیت كرده بود كه در همان سنین نوجوانی عاری از هرگونه رفتار كودكانه بود و مثل مردان بزرگ عمل میكرد.
– شفیعزاده اولین كسی بود كه ساخت سلاح و مهمات در داخل كشور را پیشنهاد و پیگیری میكرد. در سال 1363 بعد از بازدید از صنایع دفاعی گروهی را برای طراحی و ساخت توپ به یكی از كارخانجات مهم كشور اعزام نمود. در آن وقت كه همه در فكر استفاده از كلاش و یا توپهای غنیمتی بودند او به خودكفایی و تولید توپ در كشور میاندیشید و بالاخره به یاری خدا موفق شد این فكر را جامه عمل بپوشاند.
– شفیعزاده همواره میكوشید تا نقاط ضعف مدیریتی و تخصصی نیروهای تحت امر خود را با برنامه ریزیهای منظم به نقاط قوت تبدیل كند.
– در سال 1364 كه حقوق او ماهی پنج هزار تومان بود بیشتر آنرا خرج جنگ و ماموریتها میكرد. به موجب قانون و ابلاغ سپاه حقوقها كمیافزایش پیدا كرد ولی او به هیچ وجه اجازه نداد این افزایش حقوق را در فیش عمل كنیم. ایشان میگفت من هم نیرویی مثل شما هستم و بعنوان یك نیروی رزمنده به جبهه آمده ام و شك دارم كه آیا به اندازه همین مبلغ هم كار میكنم یا نه؟
– در منطقه عملیاتی فاو قرارگاه كربلا بمباران شیمیایی شد همه ماسك ضد گاز داشتند. شفیعزاده هم ماسك خود را زده بود. یكدفعه دید یك نفر از رزمندگان وسط محوطه است و ماسك ندارد. به سرعت ماسكش را درآورد و به او داد. آن رزمنده كه حسن را نمیشناخت ماسك را زد و رفت. بعد حسن نگاهی به او كرد و گفت حالا خوب شد.
– در همایشی به همه شركت كنندگان هدیه ای داده شد و هدیه حسن را در ماشین گذاشتند. موقع رفتن آنرا برداشت و پس داد. با اینكه به همه هدیه داده بودند ولی هرچه اصرار كردند قبول نكرد وگفت: « میدانید، ناخالص بودن هر عمل نقطه شروعی دارد. این نقطه شروع است باید جلو آنرا بگیرم كه در عملم ناخالصی نباشد.»
– به همراه حسن با تویوتاوانت عا¬¬زم ماموریتی راه دور بودیم. نصف شب هردو خسته شدیم و كنار جاده در بیابان ایستادیم تا استراحتی بكنیم. به محض توقف من داخل ماشین خوابم برد. ساعتی بعد بیدار شدم دیدم حسن داخل ماشین نیست چون قرارشد او هم پشت فرمان بخوابد. وقتی از ماشین پیاده شدم دیدم چند متر دورتر مشغول نماز شب است.
– « در موقع عملیات اگر كسی میخواست سراغ شفیعزاده را بگیرد قطعاً جایی كه مخاطره آمیزترین صحنه ها وجود داشت و فشار دشمن زیاد بود آنجا باید به دنبال او میگشت. او گمنام زیست و گمنام شهید شد… او در آسمانها بیشتر مشهور است….»
– شهید شفیعزاده بیش از اینكه یك فرمانده نظامیبرای ما باشد یك مربی اخلاق بود. ایشان مصداق دقیق آیه شریفه « اشداء علی الكفار و رحما بینهم» بود …
– از خصوصیات اخلاقی ایشان كه خیلی به دل بچهها مینشست، این بود كه در تمام كارها با دیگران مشورت میكرد، با اینكه خود ایشان یك فرد خلاق و مبتكری بود لكن مشورت را فراموش نمیكرد.
– در امر سازماندهی، ایشان خیلی قوی بود. واقعاً آدم مدیر و تشكیلاتی بود.قدرت كادر سازی ایشان خیلی بالا بود.
– شناخت توپخانهسپاه، ارزش خدمات شهید شفیعزاده را بهتر مشخص میكند.
– زندگی ساده ای داشت. به تجملات اهمیت نمیداد با لباس بسیجی و با خودروی معمولی و بدون زرق و برق رفت و آمد میكرد.
– همه میپرسند، پس وصیت نامه سرداری چون او كه از آغاز تا روزهای پایانی جنگ در میان خون و آتش بود كجا است؟ و چرا وصیت نامه ای ننوشته است؟ باید گفت: كه لحظه لحظه حضور و تلاش او در جبهه های حق علیه باطل، وصیت نامه اوست. وصیت نامه او چهره خون آلود و تن سوخته اش بود.
– آنقدر به حضرت امام«ره» علاقه داشت كه وقتی نام مباركشان برده میشد یك حالت خاصی پیدا میكرد و یك انبساط روحی در ایشان مشاهده میشد.
شفیعزاده به روایت فرماندهان دفاعمقدس
– سرلشكر محسن رضایی در مورد نقش و زحمات شهید حسنشفیعزاده چنین میگوید :
در دنیا خیلی مهم بود كه آیا سپاه دسترسی به توپ پیدا كرده یا نه؟ چون تا زمانی كه سپاه با كلاشینكف میجنگید، آنها میگفتند، اینها چیزی نیستند. خوب؛ كلاشینكف یك سلاح انفرادی است، صد سال پیش با این سلاح میجنگیدند، اما وقتی سپاه مجهز به توپخانه شد دنیا خیلی وحشت كرد.
این توپخانه را سردار شهید حسنشفیعزاده سازماندهی كرده بود. در سپاه با دستیابی به توپخانه یك وضع جدیدی پیش آمده بود. شفیعزاده یك آدم زحمتكش بود. همیشه میدوید و در فعالیت بود.
خیلی برادر پرتلاشی بود و امروز الحمد ا… ثمره فعالیتهای آن شهید است كه جمهوری اسلامیایران یك توپخانه قوی و قدرتمند دارد.
– سر لشكر سید یحیی صفوی نقش ایشان را در دفاعمقدس چنین ترسیم مینماید :
روزهای اول جنگ مهدی باكری و حسنشفیعزاده با یك قبضه خمپاره 120 مامور شدند كه بروند به آبادان. این دو بزرگوار آمدند به محل استقرار ما كه در اهواز در جایی بنام گلف بود. آمریكاییها قبلاً در این محل گلف بازی میكردند. ما اسمش را گذاشته بودیم پایگاه منتظران شهادت. باكری و شفیعزاده برگ ماموریت گرفتند و به ماهشهر رفتند كه با لنج از راه دریا به آبادان بروند. دو سه روز در آنجا منتظر شدند تا لنجی گیر بیاورند تا از راه دریا بروند بهمنشیر. آنجا با زحمات و تلاشهای طاقت فرسا این خمپاره 120 را رساندند به جبهه آبادان بچهها از شوق به وجد آمده بودند و به شوخی میگفتند: توپخانه رسید ! آقا مهدی فرمانده این قبضه و برادر شفیعزاده دیده بان. سهمیه اینها روزی سه گلوله خمپاره بود. آنها با كمبود امكانات و تجهیزات مردانه ایستادند تا در عملیات ثامن الائمه«ع» در 5/7/1360 كه حصرآبادان شكست.
ما در اوایل جنگ تا زمان شكست حصر آبادان اصلاً توپخانه نداشتیم. بعد از آن، اولین قبضههای توپخانههای دشمن بدست ما افتاد و « سردار شفیعزاده» به ما پیشنهاد تشكیل توپخانه را دادند تا در لشكرها واحدهای توپخانه ایجاد كنیم و ایشان ابتكار عمل را به دست گرفت و از سال 1362 مركز آموزش توپخانه را تشكیل داد كه بعداً تبدیل به دانشكده توپخانه شد.
ما خاطرات عجیبی از « سرلشكر شفیعزاده» داریم تا عملیات « فتح خیبر» دشمن بوسیله توپخانه به ما ضربه میزد. ولی در عملیات « فتح فاو» « شهید شفیعزاده» تلافی همه اینها را در آورد.
– سرلشكر غلامعلی رشید در مورد نقش توپخانه در عملیات والفجر 8 میگوید :
به نظر من عملیات فاو سخت ترین عملیات دفاعی هشت ساله امت اسلامیبود. در فاو ما با یكصد و بیست تیپ دشمن میجنگیدیم . یكصد و هشتاد تیپ دشمن در منطقه بود و ما از یكصد و ده تیپ عراق اسیر گرفتیم. در این عملیات مهم از لحاظ تجهیزات به توپخانه پرقدرت و سازمان یافته برادر شفیعزاده متكی بودیم. طراحی دقیقی در توپخانه صورت گرفته بود …
– سرتیپ پاسدار حسن مقدم نقش حسن را در شكل گیری توپخانه چنین بیان میكند :
بعد از شكست حصر آبادان ستاد جنگ در محل هتل بین المللی آبادان مستقر شده بود و شهید حسنشفیعزاده مسئول تطبیق آتش محورهای عملیاتی آبادان بودند در جریان عملیات فتحالمبین برادران رزمنده موفق شده بودند به غنائم ارزشمندی از جمله توپخانه های دشمن دسترسی پیدا كنند . اوائل بحبوحه جنگ كمتر كسی در سپاه پیدا میشد كه با مكانیزم و نحوه عملكرد غنائم توپخانه ای آشنایی داشته باشد و بتواند به نحو احسن از آنها بهره ببرد. مگر شهید حسنشفیعزاده كه آن زمان در محور شوش و در تیپ المهدی« عج» مشغول جنگ با دشمن متجاوز بودند. حقیر به دستور سردار صفوی به منطقه شوش عزیمت كرده و از شهید حسنشفیعزاده دعوت به عمل آوردم كه بیایند تا غنائم توپخانه را سر و سامان داده و رسته توپخانه را در سطح سپاه راه اندازی كنیم. آن موقع توپخانه در سپاه پدیده نوین و نا آشنایی بود. تنها آتشپشتیبانی سپاه در عملیاتها منحصر به خمپارهاندازهای مختلفی میشدكه در سطح ردههای سپاه متداول بود. شهید شفیعزاده به اتفاق نوابغی همچون شهید ناهیدی توانستند بخش عمده آتشبارهای توپخانهسپاه اسلام را بصورت كلاسیك و كاملاً برجسته و پیشرفته سازمان داده و یك ساختار بسیار منسجم در سطح سپاه در رابطه با توپخانه بوجود آورند. چه خون دلها خوردند تا توانستند مركز آموزشی توپخانه اصفهان را به راه انداخته و دوره های عالی توپخانه را طی چندین دوره با موفقیت برگزار كنند ساختار توپخانه را در همین مركز شكل دهند. همه چیز در او بسوی كمال حركت كرد، ساده زیستی و بی آلایشی از خصوصیات بارز آن بزرگوار بود، شخصیت آن عزیز عجیب در من نفوذ كرد هرگز خودم را نمیبخشم اگر طرفه العینی فراموشش كنم، با اینكه به حكم فرماندهی میتوانستند ماشینهای آنچنانی سوار شوند اما به ماشین قراضهای بنام وانت قناعت كرده بود، تمام هست و نیستش در پشت وانت بود، در داخل وانت زندگی میكرد، میخورد، میخوابید، استراحت میكرد و گهگاهی برای سهولت امر انتقال بسیجیها از نقطهای به نقطه دیگر استفاده میبرد. كاملاً به مسائل دنیوی بی اعتنا بود و در كمال سادگی با بسیجیان ارتباط قلبی برقرار میكرد. در حفظ اسرار نظامیكاملاً جدی و كوشا بود.
كسانی كه بر حسب اتفاق با آن بزرگوار برخورد داشتند و یا لحظه ای برای كاری پیش ایشان میرفتند شیفته اعمال و كردارشان شده و تا آخر عمر ترجیح میدادند از او جدا نشده و از محضرش بهره ها ببرند با اینكه در زمینه امكانات تداركاتی و پشتیبانی هیچگونه محدودیتی نبود ولی همیشه به داشته خود قانع بوده و ساده میپوشید و ساده زندگی میكرد و دیگران را توصیه به استفاده صحیح از بیت المال میكرد.
خداوند رحمت كند امام را كه میفرمود جنگ نعمت است و واقعاً نعمت بود و شهیدانی همچون شفیعزاده را نه تنها به جامعه ما، بلكه به جامعه بشریت تقدیم كرد.
ز)عروج آسمانی
سر انجام حسن عزیز بعد از یك عمر جهاد اكبر و 7 سال جهاد اصغر و پس از بارها مجروحیت در جبهه های دفاع از اسلام در تاریخ 8/2/1366 در منطقه عملیاتی كربلای ده در شمالغرب با اصابت یك گلوله توپ 152میلیمتری دشمن بعثی به خودروی حامل ایشان كه در یك متری چهره مظلوم و مقتدرش منفجر شد به آرزوی دیرینه خود رسید و با بدنی سوخته، قطعه قطعه و غرق به خون به دیدار معبود خود شتافت.
او دقیقاً همانگونه كه از خدای خویش خواسته بود به شهادت رسید …
« خدایا! من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا جان خود را بفروشم. امیدوارم خریدار جان من تو باشی، به حق محمد و آلش مرا زنده به شهر و دیارمان برنگردان.
دلم میخواهد كه در آخرین لحظه های زندگیم، بدنم و جسمم آغشته به خون در راه تو باشد، نه راه دیگر.»
مرقد پاك این سردار پاكباز اسلام در وادی رحمت شهرستان تبریز الهام بخش همیشگی همه كسانی است كه دوست دارند خدایی زندگی كنند، علی وار بجنگند، حسینی بمیرند و مهدوی برانگیخته شوند.
ح)وصایا
گلچینی از سخنان شهید شفیعزاده را بعنوان وصایای او آویزه گوشمان قرار میدهیم :
– سلام بر امت شهید پرور و نمونه كه با حضور همیشگی خود در همه صحنه های حق علیه باطل، اسلام و امام را یاری كرده و قدرت نفس كشیدن و خواب راحت را از دشمن سلب كرده است.
– موقعی كه قلب انسان الهی بشود همه چیز انسان الهی میشود انشاء ا… كه قلبهامان خالص و برای خدا باشد تا همه اعمال و حركتمان همه الهی و برای خدا باشد.
– ما برای رضای خدا میجنگیم. همه اعمال ما باید برای رضای او باشد. ما آمده ایم اینجا كه در برابر خصم ایستاده و ار آرمانهای انقلاب اسلامیدفاع كنیم.
– ما اگر شهدا را میبینیم كه خالصانه آمدند و بدون اینكه طالب شهرت و نامیباشند به خاطر همان نیت خالصی كه دارند در این رقابت سریعاً مسابقه را بردند و ما را تنها گذاشتند. چه بسا خود این عزیزان هیچ موقعی نمیخواستند در جامعه مطرح شوند لیكن چون نیتشان خالص بود مطرح شدند …
– این سیری كه ما طی كردیم تحت یك فرمان و تحت یك فرماندهی بود و ما مطیع در مقابل ارزشهای اسلامیو انسانی بودیم و اینگونه به جلو آمدیم. قطعاً آمریكا بخاطر قدرت نظامیما نبود كه قصد رودررویی با ما داشت. به خاطر همین ارزشها بود. اگر ما حافظ واقعی این خط باشیم پیروزی واقعی از آن ماست . اگر بیاییم آن ارزشها را كه قبلاً با اتكا به آنها جلو آمدیم، سرلوحه خودمان قرار بدهیم و جنگ را در امتداد انقلابمان و در نتیجه یك انقلاب بدانیم قطعاً به نتیجه میرسیم.
– الان جنگی كلان انجام میدهیم كه یك جنگ صد در صد نظامینیست. واقعاً جنگی است كه یك طرفش نظامیو طرف دیگرش عقیده و انقلاب است.
– نیروهای بسیج بازوان پرقدرت امام هستند كه برماست كه همراه این قافله، همراه این بسیجی ها به جلو برویم و پشت سر امام حركت كنیم.
– ما در فاو، كاری كردیم كه هیچ كس باورش نمیكند، دنیای استكبار میگوید آن چیزی كه ایرانیان دارند، عراقیها ندارند…
ما یك مبارزه بیامان با نفس خود داریم.
ما یك مبارزه بیامان با نفس خود داریم.
ما یك مبارزه بیامان با نفس خود داریم.
آری، این رمز اصلی موفقیت حسن بود.
ط)اهداء درجه سرلشكری
در تاریخ 11/12/1369 بنا به تصویب و ابلاغ مقام منیع ولایت و رهبری، حضرت آیت ا… العظمی خامنهای «مدظلهالعالی» این شهید والامقام به دریافت درجه سرلشكری مفتخر گردید.
در تاریخ 15/11/1368 شهیدحسنشفیعزاده بواسطه فداكاریو رشادتهایش در هشتسال دفاعمقدس مورد تقدیر مقام معظم رهبری انقلاب قرارگرفت.
همچنین در تاریخ 3/3/1369 سردارسرلشكرشهیدحسنشفیعزاده بواسطه نقش و فعالیتهایی كه در فتحخرمشهر ایفا كردهاست مورد تقدیر فرماندهیكلقوا قرار گرفت.
متن پیام برادر محسنرضایی فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
به مناسبت شهادت شهیدحسنشفیعزاده
بسم ا… الرحمن الرحیم
« من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا … علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و مابدلوا تبدیلا »
بار دیگر جبهه های نبرد، شاهد عروج پر تلالؤ ستاره درخشانی است كه عاشقانه و شتابان به دیدار معبود شتافت وتاریخسازان سنگرنشین را با یادگارهای بزرگ از خلق حماسهها رها ساخت و در جوارحقتعالی جای گرفت.
«حسن» كه چون كوهی استوار بود، پایدار ماند. سخن راندن ساده نیست. سیمای او تجلی اراده و مقاومت، تلاش و پیكارش همواره الهام بخش رزمندگان بود.
«حسنشفیعزاده» فرماندهتوپخانهنیرویزمینیسپاهپاسداران، به شهادت رسید. عزیزی كه ثمره سخت كوشیهای او در جبههها، همواره مشهود بود، با تقویت آتش سنگین، پیكارگران جبهه نور كه صف دشمنان را از هم میگسست و رویای خام قادسیه را به كابوسی وحشتناك بدل میساخت.
اوج قدرت آتش توپخانه را جهانیان در نبردهای والفجر 8 و كربلای 5 و 8 به چشم دیدند و زبان به اعتراف آن گشودند. آنجا كه شهید عزیز و همرزمانش با آتش سهمگین، لشكریان دشمن را مضمحل و ضایعات جبران ناپذیر را بر خصم زبون وارد نمودند.
او كه نخستین روزهای آغاز جنگ تحمیلی برای یاری رساندن به رزمندگان اسلام، به جبهه ها شتافت، تمام هم و توان خود را در این مسیر به كار بست و سرانجام نیز در عملیات پیروزمند كربلای 10 به مطلوب خویش رسید و به ملاء اعلا پیوست.
برماست كه امانت سنگین پاسداری از مكتب رسول ا… را كه او بر دوش میكشید، همواره با توانی افزونتر بر دوش كشیم و با حضور مداوم در میدانهای رزم، تداوم بخش نبرد بی امان او باشیم و تا نابودی دشمنان و اعتلای كلمه ا… از پای ننشینیم.
افتخار بر خاندان معظم شهید « حسنشفیعزاده» و مردم دلاور و غیور آذربایجان، كه چنین فرزندان گرانقدری را به اسلام و مكتب حسینی تقدیم داشتند و به حق كه صفحات گلگون تاریخ جنگ هیچگاه نام «شفیعزاده» و زحمات و تلاشهای او را از یاد نبرده و بر سینه خود ثبت و ضبط خواهد كرد.
اینجانب شهادت این فرزند شجاع را به پیشگاه حضرت ولی عصر«عج» و اهالی مسلمان و قهرمان پرور آذربایجان و خانواده محترم این شهید تبریك و تسلیت عرض نموده و عظمت و رحمت و غفران الهی برای شهیدان خصوصاً شهید عزیزمان و صبر و استقامت برای بازماندگان محترم را مسئلت مینمایم.
فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
محسن رضایی
9/2/1366