تنظیمات
اندازه فونت :
چاپ خبر
گروه : ناخلف
حوزه : مرور تاریخ و متون, مهم, یادداشت و مقاله
شماره : 2570
تاریخ : 3 ژوئن, 2020 :: 20:48
زندگی‌نامه سردار شهید حاج غلامرضا یزدانی

«به نام خدا»

خلاصه بیوگرافی و مسئولیتهای مهم سردارشهید یزدانی 

 

حضور فعال در حوادث انقلاب اسلامی 
اعزام به لبنان در سال 58 برای نبرد با رژیم صهیونیستی 
شتافتن به جبهه های غرب و کردستان با شروع جنگ، و سابقه 108 ماه حضور در جبهه 
تاسیس و فرماندهی تیپ رسالت در سال 62 
فرماندهی توپخانه قرارگاههای حمزه، نجف، کربلا، قدر، ظفر و مقدم 
فرماندهی توپخانه شهیدان همت، باقری، بروجردی، متوسلیان و… 
فرماندهی توپخانه و هدایت آتش سنگین در عملیات مرصاد و حضور موثر در فرماندهی این عملیات برای نابودی منافقین 
دریافت مدال فتح از دستان با کفایت «رهبر معظم انقلاب» 
تاسیس و فرماندهی دانشکده علوم و فنون نظامی سپاه در اصفهان 
انتصاب به جانشینی فرماندهی موشکی کل سپاه توسط سردار دکتر محمد باقر قالیباف و تلاش بسیار در راستای ارتقای صنایع موشکی کشور(جانشینی سردار شهید طهرانی مقدم) 
فرمانده پدافند هوایی کل سپاه و نقش موثر در تامین امنیت هوایی در زمان حمله آمریکا به عراق 
فرمانده توپخانه و موشکی سپاه در سال 1383 
یک مورد انتخاب بعنوان پاسدار نمونه سپاه 
چهار مورد تشویق و یک مورد انتخاب بعنوان سردار نمونه سپاه در مدت خدمت در نیروی هوایی سپاه 
تالیف پنج جلد کتاب در زمینه های مختلف و انتخاب دو جلد از این کتب بعنوان کتب برتر و پر تیراژ 
کارشناسی جغرافیای سیاسی نظامی و کارشناسی ارشد مدیریت و استاد دانشگاه امام حسین(ع) و استاد راهنما 
شهادت در دیماه 1384 بهمراه سردار شهید احمد کاظمی و تشییع و تدفین در اصفهان 

 

شرح زندگینامه سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج غلامرضا یزدانی


تولد تا نوجوانی
هجدهم دی ماه 1340، مطابق ٢ شعبان ١٣٨١ هجری قمری ایام میلاد حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام در یک خانواده مذهبی در نجف آباد پسری بدنیا آمد، اسمش را علیرضا نهادند که در بین دوستانش به غلامرضا نیز معروف بود. در دبستان نهم آبان درس خواند. در ایام دبستان با شور و اشتیاق، تعداد زیادی از آیات قرآن کریم را حفظ کرد. راهنمایی را در مدرسه امیرکبیر به پایان رساند و چون به رشته های فنی علاقه مند بود، رشته راه و ساختمان را برگزید و وارد هنرستانی شد که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نام آن را هنرستان آیت ا… طالقانی گذاشتند. در سالهای قبل از انقلاب وارد فعالیتهای انقلابی شد. سال دوم هنرستان که بود انقلاب اسلامی ایران که از سالها قبل مقدماتش آغاز شده بود، بروز و ظهور بیشتری پیدا کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش موثر در حوادث پیروزی انقلاب

سال سوم تحصیلات هنرستان او مصادف شد با اوج انقلاب، تظاهرات، درگیری ها و… مثل گذشته حضور در جلسات قرائت و تفسیر قرآن که در آن زمان با مباحث پرشور انقلاب نیز توأم شده بود ادامه داشت. در این ایام، یا حضور در قم و شرکت در جلسات سیاسی و فکری و فرهنگی، مقدمات مبارزه با شاه خائن را فراهم می کردند و در بازگشت به نجف آباد و اصفهان سعی میکردند دیگران را از اندوخته های خود غنی کنند و ضمن آن، به انتشار نشریه ها و نوارها و مقالات رهبر کبیر انقلاب بپردازند. سازماندهی و شرکت فعالانه در تظاهرات، تشویق بازار و مدارس به اعتصاب و توزیع اعلامیه های حضرت امام(ره) در نجف آباد و شهرهایی از استانهای اطراف از جمله فعالیت های انقلابی او بود. آنچنان فعالیتهایش را هوشمندانه و زیرکانه انجام می داد که نیروهای زبردست ساواک و علی رغم شک و شبهه ای که در موردش داشتند، نمی توانستند مدرکی دال بر دخالت او در فعالیت های انقلابی بدست آورند.

 


بهمن 57 که شد شاه رفته بود و کشور آماده ورود امام امت شده بود. در گیریهای سیاسی در اصفهان و نجف آباد به حدی زیاد شد که صحنه شهر نجف آباد بیشتر به یک پادگان نظامی بزرگ تبدیل شده بود. در روزهای آخر، ایشان در تهران حضور داشت و حین ورود و سخنرانی امام امت، از نزدیک در جریان تمام اتفاقات و حوادث روزهای اول قرار گرفت. در روزهای ماقبل پیروزی انقلاب، در یکی از درگیریها چند تن از یارانش به شهادت رسیدند و او که در آن لحظه جان خود را در خطر میدید، خود را مانند دیگران به زمین انداخته بود و در همین صحنه، با عبور یکی از تانکهای ارتش از روی دستانش، انگشتانش به شدت مجروح شده بود…

 

 

 

 

 

 

سفر به لبنان و آموزش چریکی برای جنگ با رژیم صهیونیستی

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آذرماه پنجاه و هشت به اتفاق سردار شهید حاج احمد کاظمی، سردار شهید صالحی و چند نفر از جوانان انقلابی نجف آباد و به سرپرستی شهید محمد منتظری برای فراگیری شیوه های جنگ نامنظم و جنگ چریکی و مبارزه با رژیم اشغالگر قدس، به سوریه رفت. هدف آنها ورود به لبنان و نهایتا اعزام برای جنگ با رژیم صهیونیستی بود که با مسائل و مشکلاتی که در این سفر برای آنها پیش آمد، نهایتا پس از چند ماه به ایران بازگشتند.

 

 

 

 

 

 

 

 

آغاز جنگ تحمیلی

پس از گذراندن دوره آموزشی، به ایران بازگشت و تحصیلاتش را که نیمه کاره رها کرده بود ادامه داد، تا خرداد پنجاه و نه که موفق به اخذ دیپلم فنی "راه وساختمان" شد. دقیقا سه ماه بعد، جنگ آغاز شد.جنگ که شروع شد، همان اوایل، بصورت بسیجی رفت جبهه و به این ترتیب فصل پر فراز و نشیب جدیدی در زندگی او آغاز شد. در نهایت ایشان به مدت 108 ماه تمام در جبهه ها حضور داشت، معادل 9 سال! که یک سال پس از جنگ را نیز شامل میشد.

 

 

 

اولین بار، اواخر مهر حرکت کرد به سمت آبادان و بعدها حضور جدی او در منطقه عملیاتی از شوش شروع شد. در این مدت در جبهه ها نقش یک نیروی ساده ظاهر شد اما بعد از مدتی که به تهران آمده بود، او را بعنوان مسئول روابط عمومی بسیج ستاد مرکزی سپاه برگزیدند تا اوایل سال 60 و در همین دوره در تهران شاهد شهادت یاران انقلاب در تهران بود. بعد از این دوره در سرش هوای جنگ داشت، در تیر ماه برای حضور در جبهه ها به مریوان رفت.

 

 

 

 

لشگر 27 رسول الله(ص) اولین نقطه شروع در جبهه ها و آشنایی با حاج احمد متوسلیان و راه اندازی توپخانه تیپ 27 محمد رسول الله(صلی الله علیه وآله)

در ورود به مریوان با حاج احمد متوسلیان و بعد با علیرضا ناهیدی و محسن نورانی آشنا شد. متوسلیان وقتی به هوشمندی و زکاوتش پی برد، او را به ناهیدی معرفی کرد تا اطلاعات پایه دیدبانی و توپخانه را زیر نظر او یاد بگیرد. ناهیدی، دیپلمه ها را جدا کرد و برای کارهای محاسباتی و فنی برد. در این دوره، با دوستانش توپخانه و خمپاره اندازی را در مریوان و ارتفاعات دزلی و سورن و… به عهده گرفتند که در دی ماه سال 60 در عملیات محمد رسول ا…(صلی ا…علیه وآله) نیز همین مسئولیت را به عهده گرفتند و به دستور حاج احمد، ریختن آتش روی سر دشمنان مرزی را انجام میدادند.

 

 

سپس ایشان به مدت دو الی سه ماه به خواست سردار مصطفی ایزدی به سنندج رفت و در واحد اطلاعات تیپ مشغول به خدمت شد و دوباره با پا درمیانی شهید ناهیدی دوباره به مریوان بازگشت. البته در همین دوره بسیار کوتاه، ایشان تجارب بسیاری بدست آورد و خاطرات جالبی هم از این دوره به رشته تحریر درآورد. پس از بازگشت مجددش به جبهه های غرب و سپاه مریوان و لشگریان حاج احمد متوسلیان، ایشان که در این مدت کاملا به قابلیت های او پی برده بود، هنگام عزیمت به جنوب، برای تشکیل تیپ 27 محمد رسول ا… (صلی ا…علیه وآله) سردار یزدانی را هم با خودش برد و فرماندهی گردان ادوات توپخانه را به او سپرد. به نقل از کتاب "همپای صاعقه"، این گردان، تحت فرماندهی سردار یزدانی، همان واحدی بود که درشکست حصر آبادان و بعد از آن در آزادی خرمشهر نقش مهمی بر عهده داشت. در عملیات فتح المبین و پس از فتح توپخانه دشمن، 180 قبضه توپ به دست رزمندگان گردان توپخانه افتاد که شهید یزدانی مامور انسجام بخشی و ساماندهی به قبضه ها و اعلام قابلیت و توانمندی توپخانه میشود. در این دوره ایشان فرماندهی گردان یاسر تیپ ذوالفقار را نیز به عهده داشت. به نقل از فرمانده وقت کل سپاه، آتش توپها و خمپاره ها در عملیات بیت المقدس، هم خیلی شنیدنی بود، و هم خیلی به ما کمک کرد. خرمشهر که آزاد شد فرماندهان سپاه که قابلیت های او را دیدند تصمیم گرفتند بیش از گذشته از توانمندی های او استفاده کنند. پس از اسارت شیر در زنجیر، بزرگ مرد و فرمانده اسطوره ای جبهه ها، الگو و اسوه شهیدان، احمد متوسلیان، شهید یزدانی با پیشنهادی مواجه شد.

 

فرماندهی توپخانه قرارگاههای نصر و کربلا و نجف و حمزه و غرب در معیت سرداران شهید باقری، طهرانی مقدم، شفیع زاده، همت، خرازی، کاظمی، بروجردی، باکری و…


سردار شهید حسن طهرانی مقدم، با مشورت با سردار شهید حسن شفیع زاده، پیشنهاد فرماندهی توپخانه قرارگاه نصر را به سردار شهید یزدانی ارائه نمودند که با قبول پیشنهاد، ایشان را به سردار شهید حسن باقری معرفی نمودند که بدین ترتیب سه "حسن" در این مسئله نقش داشته باشند و عملیات رمضان را ایشان در آن قرارگاه انجام وظیفه نماید. عملیات مسلم ابن عقیل در راه بود، سردار یزدانی را مجددا به غرب فرا خواندند. این بار فرماندهی توپخانه قرارگاه ظفر را به او سپردند، بعد والفجرها شروع شدند. در همین مدتها با شهید همت هم در چند عملیات از جمله والفجر مقدماتی شرکت کرد. در یكی از ماموریتهای محوله از طرف شهید باقری، برای جلوگیری از بمباران هوایی شهرها توسط عراق، با اجازه حضرت امام، آسمان بصره را با گلوله های توپ منور روشن كرد تا به عراق اخطار بدهد، هرچند كه عراق دست از این كار برنمیداشت.

 

تاسیس نمودن گروه توپخانه ای رسالت

پس از سه سال کار در قرارگاهها، حاج غلامرضا، تصمیم به تأسیس واحدی عملیاتی برای توپخانه سپاه گرفت که از لحاظ تشکیلاتی حداقل در اندازه یک لشگر بتواند فعالیت نماید. بهمین جهت، بجای تیپ، یک گروه توپخانه را در شب رسالت پیامبر اکرم(ص) راه اندازی نمود به نام گروه توپخانه "چهل رسالت". ایشان، این گروه توپخانه را تاسیس نمود، نیرو های لازم را جمع آوری و ساماندهی کرد، بخش های مختلف آن را سازماندهی و هدایت کرد تا این گروه به قویترین گروه توپخانه سپاه تبدیل شد و توانست خدمات زیادی را در طول سالهای دفاع مقدس ارائه کند. بویژه در عملیات بدر، خیبر، نصر، فتح، والفجرها، کربلاها و…
ایشان

 

همزمان، فرماندهی توپخانه قرارگاه نجف اشرف و پس از آن فرماندهی توپخانه قرارگاه حمزه را به عهده گرفت. تحت فرمانش توپخانه سپاه در چندین عملیات دیگر با آتش موثر خود عرصه را بر دشمن تنگ و زمینه را برای نفوذ نیروهای پیاده فراهم کرد. از جمله کربلای 10 ، نصر 4، والفجر 8، بیت المقدس 2 و 4 و سرانجام مرصاد. پس از آن، ایشان با شهادت سردار شهید شفیع زاده، مسئولیت معاون عملیات فرمانده توپخانه کل سپاه را بعهده گرفت و همزمان فرمانده توپخانه قرارگاه مقدم را نیز مدیریت میکرد.

 

حج خونین و انتهای جنگ و مرصاد

در سال 66 بخاطر حسن انجام ماموریت های محوله در طول سالهای جنگ، در تیرماه 66 به سفر حج اعزام شد که در همین سال، وقایع و اتفاقاتی پیش آمد که حج سال 66 به حج خونین نامگذاری شد. شرح وقایع آن سال را نیز، شهید به قلم تحریر درآورده است. در آن سال بیش از 400 تن از حجاج بیت ا…الحرام در حرم امن الهی کشته شدند، که این فاجعه برای ابد در تاریخ جنایات آل سعود ثبت شد. در آن روز، ایشان به زور ایرانی کمک میکند و با بسیاری از مهاجمین درگیر میشود و… در حین این اتفاقات در تیرماه و در زمان پذیرفتن قطعنامه آتش بس، ایشان در منطقه باقی ماند و در حمله سراسری "فروغ جاویدان" منافقین در اوایل مرداد سال 1367 ایشان در منطقه حضور داشت و با هدایت آتش روی ستون منافقین، تنگه چهار زبر را برای آنها به جهنمی تبدیل کرد که هزاران نفر از آنها در آن سوختند. در این عملیات ایشان فرمانده توپخانه قرارگاه مقدم و همچنین معاون عملیات فرمانده توپخانه کل سپاه بودند، و با هماهنگی با شهید صیاد شیرازی، طرح ریزی آتش را در چند جبهه انجام دادند. مرداد ماه سال شصت و هفت وقتی عملیات مرصاد تمام شد، بیشتر رزمندگان و فرماندهان سپاه و ارتش به شهرهایشان بازگشتند، اما سردار شهید یزدانی پانزده ماه دیگر در منطقه عملیاتی باقی ماند، مبادا دشمن عرصه را از سیمرغ خالی ببیند و دوباره هوس تجاوز کند.

 

پس از جنگ، تاسیس دانشکده نظامی

به واسطه رشادتها و دلاوری های کم نظیرش در سال های دفاع مقدس؛ بویژه حضور موثر در عملیات آزاد سازی خرمشهر، در سوم خرداد 1369 "مدال فتح" را از دستان با برکت مقام معظم رهبری دریافت نمود.
زمان زیادی از پایان دفاع مقدس نگذشته بود که وارد مرکز آموزش توپخانه ارتش شد و دوره عالی توپخانه را که برای او بیشتر جنبه نظری و تئوریک داشت با موفقیت گذراند. سال شصت و هشت نیز ایشان، موفق به دریافت کارشناسی نظامی از ستاد ارتش جمهوری اسلامی گردید. پس از آن ایشان مشغول تدریس شد و پس از شش ماه، ماموریتی از طرف سردار سرلشگر مصطفی ایزدی یافت. ایشان مرکز آموزش توپخانه سپاه را در سال 69 تحویل گرفت، و در طول 6 سال آنرا به دانشکده ارتقا داد و سپس با تجهیز و عملیاتهای عمرانی سنگین و فوق العاده، محیط را فراهم نمود و سپس با تعریف و تنظیم دوره های مختلف آموزشی در وزارت علوم، اقادام به جذب دانشجویان خاص رسته توپخانه و موشکی نمود و سپس دانشکده را به دانشکده علوم و فنون توپخانه و موشکی سپاه ارتقا داد و در همین سالها بود که بخاطر زحمات زیاد، از طرف سردار عزیز جعفری، بعنوان "پاسدار نمونه" انتخاب و تشویق شد. در جریان این اقدامات ایشان بخاطر سرعت، دقت و انسجام و پیگیری های زیاد، سردار سرلشگر رضایی نیز چندبار در جریان امور قرار گرفت و از دانشکده بازدید نمود. در همین حین، مقام معظم رهبری نیز که از ساخت و پیشرفت دانشکده اطلاع داشتند، در یک موقعیت که دانشکده دچار مشکل شده بود، با دستور ایشان مشکل حل شد.

 

در همین دوره بود که ایشان با چند بار سفر به لبنان و بازدید از حزب ا… لبنان، آنها را به مباحث توپخانه ای و موشکی دعوت نمود که این امر باعث تشکیل ارگان توپخانه و موشکی برد کوتاه حزب ا… شد. بدین صورت که ایشان در دانشکده آموزش نیروهای حزب ا… را به عهده گرفت و حتی با تمرین و میدان تیر، آنها را ورزیده نمود و این سیر ده ها بار انجام شد و نیروهای بسیاری آموزش دیدند و به لبنان بازگشتند تا در سالهای آینده، توانستند اسرائیل را از جنوب لبنان به بیرون راندند.
شهید غلامرضا یزدانی جغرافیای سیاسی نظامی خود را از دانشگاه امام حسین(ع) دریافت کرد و سپس در سال هفتاد و هفت فوق لیسانس مدیریت امور دفاعی خود را اخذ نمود.

 

 

 

 

 

 

جانشینی فرماندهی موشکی سپاه و سپس فرماندهی پدافند هوایی سپاه

فروردین سال 1377 بود که با اصرار سردار سرلشکر شهید طهرانی مقدم(فرمانده یگان موشکی سپاه)، و سردار قالیباف(فرمانده نیروی هوایی سپاه)، شهید یزدانی جانشین فرمانده موشکی سپاه شد. در این دوره، شهید طهرانی مقدم جانشین فرماندهی نیروی هوایی نیز بود و بار مسائل یگان موشکی بر دوش شهید یزدانی نیز بود. در این دوره، موشکی سپاه با سال هفتاد و هفت به نیروی هوائی منتقل شد و مدتی جانشین فرمانده یگان موشکی نیروی هوائی شد و بعداً به عنوان فرمانده پدافند هوائی نیروی هوائی برگزیده شد. به اقرار همکاران و دوستان شهید، ایشان در این دوره پدافند هوایی را زنده و منسجم نمود و رضایت رهبر انقلاب را کسب نمود. زحمات زیاد ایشان برای پدافند هوایی سپاه باعث رشد و رونق صنعت پدافند در کشور شد. در همین دوره بخاطر تلاش فراوان در ارتقای پدافند، از طرف سردار شهید احمد کاظمی به عنوان "سردار نمونه" انتخاب گردید.

 

 

 

 

فرماندهی توپخانه و موشکی سپاه

سال 1383 دوباره به نیروی زمینی برگشت، و باتوجه به سوابق درخشانش در دوران دفاع مقدس و بعد از آن به فرماندهی توپخانه و موشکی نیروی زمینی سپاه منصوب شد. همان زمان بود که فراتر از وظایف شغلیش به کار جمع آوری یادنامه شهدای دوران دفاع مقدس که از مدتی قبل شروع کرده بود با جدیت مشغول شد. اول از همرزمان شهیدش در توپخانه سپاه آغازکرد؛ سرداران آتش حاصل زحمات چندین ساله او در جمع آوری، چاپ و انتشار آثار، خاطرات و زندگینامه شهدای توپخانه است.

چه روزهای سختی، وقتی سرداران آتش را می نوشت با تمام وجودش فرماندهان و رزمندگان توپخانه را می دید، با آنها زندگی می کرد، نگران بود که نکند از قافله آنها عقب بماند! اما سر انجام آخرین فصل سرداران آتش به نام خودش رقم خورد.

 

 

پرواز

پانزدهم دیماه هشتاد و چهار، قرار بود برای سازماندهی یک واحد توپخانه به اتفاق تعداد دیگری از فرماندهان نیروی زمینی سپاه به ارومیه بروند اما آنروز هوای برفی اجازه پرواز نداد، پرواز به هفدهم موکول شد. بازهم هوا مناسب پرواز نبود، هوا شدیدا سرد وبرفی بود. پرواز به نوزدهم موکول شد. بالاخره ماموریت انجام شد و شهید یزدانی با 10 تن از دوستانش در منطقه امامزاده آیدینلو در نزدیکی شهر ارومیه به آسمان راه یافتند و بالهای خود را گشودند. تولد، ایام میلاد سیدالشهدا(ع) و شهادت، روز عرفه سیدالشهدا(ع)، ذیحجه 1426… در حال حاضر مزار ایشان در قطعه شهدای کربلای 5 در گلستان شهدای اصفهان- تخت فولاد- در کنار شهدایی مانند حاج حسین خرازی، احمد کاظمی، مصطفی ردانی پور و…قرار دارد. یار دیرین او، شهید طهرانی مقدم نیز در 21 آبانماه سال 1390 به شهادت رسید و به او پیوست…

 

 

آثار و مکتوبات


شهید یزدانی در چند سال آخر قبل شهادت، اقدام به تالیف چند جلد كتاب نمود كه از جمله آنهاست: كتاب "جبهه ای به عرض شش متر" و كتاب "سرداران آتش" و كتاب "درسهای زیر درخت بلوط" و كتاب "پنجره ای رو به بهشت" و… كه سه كتاب اول قبل از شهادتش به چاپ رسید و كتاب بعدی در دست چاپ میباشد.

 

 

 

 

 

 

 

كتاب "سرداران آتش" به قلم ایشان در سال بعد از شهادت ایشان بعنوان كتاب برگزیده سال دفاع مقدس انتخاب گردید و کتاب آخر نیز در سال 86 جزء نامزدهای بهترین کتاب سال دفاع مقدس شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

البته نوشته های دیگری نیز از ایشان موجود است که در موضوعات مختلف مانند مناجات، شعر و ادبیات، خاطرات و… نگاشته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایشان همزمان با خدمتگزاری در سمت های مختلف، همزمان به تدریس و راهنمایی دانشجویان به عنوان استاد راهنما در دانشگاه نیز مشغول بود و در طول این چند سال، تجربیات خود را با دانشجویان در میان میگذاشت. در این مدت سعی در حل مشکلات و مسائل فنی در بحث توپخانه و موشکی در بعد علمی داشت.

 

 

 

 

 

 

 

 

در طول دوره دفاع مقدس در مسئولیتهای مختلفی مانند فرماندهی توپخانه قرارگاههای کربلا، نجف، حمزه، قدر و قرارگاه مقدم سپاه، خدمت کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در این دوران با شهدایی مانند حسن شفیع زاده، حسن غازی، حسن طهرانی مقدم، مصطفی تقی جراح، محمود شهبازی، حسین كابلی، محسن نورانی، علیرضا ناهیدی و…در توپخانه حشر و نشر و همكاری داشت که در آخر هم با شهادت بال در بال ملائک گشود و به آنها پیوست.

یادش گرامی

وصیت نامه سردار شهید حاج غلامرضا یزدانی

© 2024 تمام حقوق این سایت برای سردار شهید یزدانی محفوظ می باشد.